یکی از سوالات مهمی که در حوزه تجارت و اقتصاد پرسیده میشود این است که چرا باید نسبت به طراحی کارت ویزیت و تراکت اقدام کنیم؟ در واقع در طراحی کارت ویزیت و تراکت و تولید و پخش آن تنها چیزی که دیده میشود هزینههای صورت گرفته است و اثر و سود بازگشتی آن در مدت زمان کوتاه چندان محسوس نیست. عده ای نیز به نوعی سعی کردند با ترغیب مشتری به بازگرداندن کارت ویزیت یا تراکت ( به روشهای مختلف از حمله اعطای تخفیف ) عملا یک آمار علمی از میزان بازگشت هزینههای صورت گرفته داشته باشند و به نوعی صرفه جویی در طراحی و تولید جدید داشته باشند.
اما به واقع طراحی کارت ویزیت و تراکت به چه کار میآید و اگر ضرورتی برای تهیه کارت ویزیت وجود دارد، این طراحی باید به چه صورت انجام بگیرد تا نتیجه درستی به همراه داشته باشد؟ در ادامه سعی می کنیم به این دو سوال اساسی و مهم پاسخ دهیم.
شما چیزی جز مخاطب ندارید!
مسئله بسیار ساده در دنیای تجارت وجود دارد و آن این است که یک کسب و کار زمانی میتواند به حیات خود ادامه دهد که دارای مخاطب باشد. در کلام ساده تر این مخاطب است که حکم زنده بودن یک کسب و کار را امضا میکند. در واقع شما به عنوان صاحب یک کسب و کار هر چقدر هم سودآوری داشته باشید اما این سودآوری به سبب داشتن مشتریهای محدود باشد احتمال شکست شما نسبت به کسب و کاری که گستره مشتری بزرگتری دارد، بیشتر است. البته این سخن در شرایطی درست است که میزان وفاداری مشتریان این دو گروه کسب و کار به یک اندازه باشد. اصولا کسب و کارهایی که مشتریان محدودتری دارند سعی میکنند که تکتک مخاطبان و مشتریان خودشان را مورد احترام قرار دهند تا به این ترتیب آنها را نسبت به کسب و کار خودشان وفادار نگه دارند.
بنابراین به طور کلی آن چیزی که در دنیای اقتصاد، تجارت و کسب و کار اهمیت دارد چیزی جز مشتری نیست. هر چیزی که در دنیای اقتصاد وجود دارد یک سر آن به مشتری و جذب مخاطب میرسد. هر کاری که در دنیای کسب و کار صورت میگیرد باید با دید جذب و نگهداری مخاطب صورت بگیرد.
پیشنهاد میکنیم بخوانید: مراحل مهم در طراحی کارت ویزیت شیرینی خانگی
بنابراین به طور کلی اگر میخواهیم مفهوم طراحی کارت ویزیت و تراکت را مورد بررسی قرار دهیم باید از زاویه دید مشتری و مخاطب به این موضوع نگاه کنیم. برای این که بتوانیم این کار را به خوبی انجام دهیم، باید از زاویه نگاه مخاطب به داستان نگاه کنیم.
یک مخاطب امروزی در طول روز به شکل باور نکردنی از صبح تا شب و شب تا صبح در معرض شدیدترین بمباران تبلیغاتی و اطلاعاتی قرار دارد. بنابراین ذهن مخاطب خواسته یا ناخواسته درگیر چندان پروسههای اطلاعاتی میشود که عملا نمیتوان انتظار داشت که مخاطب بتواند درک درستی از آن چیزی که ما ارائه میدهیم داشته باشد. بگذارید کمی عمیقتر صحبت کنیم.
ذهن انسانها ساده، پیچیده یا عجیب؟!
اگر بخواهیم کمی عمیقتر به پرسشهای ابتدایی نگاه کنیم، باید سراغ مباحث زیستی برویم. در واقع تمام هدف ما از طراحی کارت ویزیت و تراکت و دهها کار دیگر در دنیای اقتصاد چیزی جز نفوذ به ذهن مخاطب و جذب او نیست. برای این کار باید ذهن مخاطب را به درستی بشناسیم.
اولین چیزی که باید بدانید این است که مخاطب یک انسان است و انسان میتواند در لحظه تغییر کند. این ویژگی جدایی ناپذیر انسانهاست. هرچه یک انسان قابل پیش بینی باشد در نهایت تحت شرایط خاص رفتار خاص از خودش نشان میدهد. این اتفاق به ما یادآوری میکند که دنیای اقتصاد فارغ از تمام مسائل مشخص و خط کشی شده و تمام جداول و آمارها در نهایت تحت فرمان موجودی به نام انسان قرار دارد که میتواند در لحظه تصمیمات خاص خودش را بگیرد.
طراحی کارت ویزیت و تراکت
ذهن این موجود از دو بخش اساسی ساخته شده است. به بیان بهتر میتوانیم این گونه بگوییم انسان دارای یک ذهن منطقی و یک ذهن ناخودآگاه یا غیر منطقی یا احساسی است. ذهن منطقی انسان کاملا ساده، کوچک، کم ظرفیت و بسیار کند است. این که میبینید نمیتوانید چند کار را هم زمان انجام دهید و برای انجام هر کاری که به صورت آگاهانه انجام میدهید نیاز به تمرکز نسبتا بالایی دارید نشان دهنده این است که شما در حال حاضر از مغز منطقی خودتان برای انجام این امور انجام میدهید. اما به جز این کارها ما هر روز هزاران کار ارادی و غیر ارادی خودمان را به نحوی انجام میدهیم که گویی برای آنها فکر نمیکنیم. مثلا در خیابان راه میرویم اما به این نکته فکر نمیکنیم که چگونه قدمهای خودمان را برداریم.
بنابراین بخش دیگری از مغز انسان تحت عنوان ذهن ناخودآگاه که کاملا پیچیده، سریع و پر ظرفیت است مسئولیت انجام این کار را برعهده دارد. به جز این ذهن قادر است بدون این که تمرکز شما را درگیر کند دهها کار همزمان و تحلیل اطلاعات را انجام دهد و نتایج را به عنوان دستورات به کل بدن صادر کند. پس عملا بسیاری از اطلاعات اطراف انسانها بر اساس ذهن غیر منطقی آنها بررسی میشود. پس عقل حکم میکند که اگر میخواهیم کنترلی بر ذهن مخاطب داشته باشیم، به جای این که بخواهیم با استدلال ذهن منطقی مخاطب را درگیر کنیم، سراغ ناخودآگاه او برویم.
طراحی کارت ویزیت و تراکت، ابزاری برای رسیدن به ذهن ناخودآگاه
در گذشتههای نه چندان دور طراحی کارت ویزیت و تراکت تنها به عنوان یک پل ارتباطی میان کسب و کار و مشتری یا مخاطب انجام میشد. اما امروز طراحی کارت ویزیت و تراکت به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای کنترل ذهن مخاطب است. اما چرا؟
به طور کلی برای رسیدن به ذهن غیر منطقی یا ناخودآگاه مخاطب ما نمیتوانیم از طریق استدلال و منطق پیش برویم. در واقع اگر بخواهیم همچنین مسیری را طی کنیم باید مدت زمان زیادی را صرف این موضوع کنیم تا بتوانیم از دل تمام دلمشغولیها و اطلاعاتی که ذهن منطقی فرد در حال تحلیل آن است بتوانیم وارد ذهن او شوید. از طرف دیگر این ذهن به سرعت خالی میشود و بسیار محتمل است تمام تلاش ما طی یک ثانیه نابود شود.
اما راههای دیگری نیز برای رسیدن به ذهن ناخودآگاه مخاطب وجود دارد. در واقع حواس پنجگانه تنها راه رسیدن به ذهن مخاطب است. ذهن غیر منطقی انسان مدام در حال دریافت اطلاعات، تحلیل و پردازش اطلاعات رسیده از این حواس است. حال بنا به ضرورت بسیاری از اطلاعات را حذف برخی دیگر را مورد بررسی قرار میدهد. اما نکته مهم این است که ما باید بتوانیم روی یک یا چند حواس سوار شویم تا بتوانیم به نوعی وارد ذهن مخاطب شویم. این که چگونه بتوانیم خودمان را در دسته اطلاعات مورد بررسی قرار دهیم نیز بحث جدایی دارد که در نتیجه آن به مفاهیم مهمی تحت عنوان خلاقیت میرسیم.
بنابراین به طور کلی ما اگر میخواهیم ذهن مخاطب را در اختیار خودمان داشته باشیم باید توانایی کنترل ذهن او را به دست بیاوریم. برای این کار باید چند مسئله و فاکتور را در نظر بگیرم:
- اطلاعات باید به سرعت منتقل شوند
- اطلاعات باید بزرگ و حجیم نباشند و تا جای ممکن ساده و قابل درک باشند. ذهن غیر منطقی انسان باهوش نیست!
- این اطلاعات باید روی پلتفرمی پیاده شود که بتوان روی آن خلاقیتهای متنوعی ایجاد کرد.
این چند ویژگی در کنار ویژگیهای دیگر وقتی قرار میگیرند ما را به مفاهیم مهمی چون برند، لوگو و طراحی کارت ویزیت و تراکت میرساندطراحی کارت ویزیت و تراکت و تاثیری که دارد
همانطور که در بالاتر بیان شد بر اساس فاکتورهای گفته شده طراحی کارت ویزیت و تراکت یکی از راههایی است که میتواند به ما در کنترل ذهن مخاطب کمک کند. اما چگونه؟
به طور کلی مخاطب یا مشتری تصوری بیشتر از این که یک کارت ویزیت یا تراکت کاری به جز انتقال اطلاعات معمولی و ایجاد پل میان مخاطب و کسب و کار ندارد و همین موضوع عملا به نفع طراح است.
چرا که وقتی مخاطب عملا با کارکرد اصلی یک عامل و فاکتور مانند طراحی کارت ویزیت آشنایی ندارد عملا نمیتواند در برابر آن مقابله کند. مثال بارز این موضوع تبلیغات تلویزیونی است. همه ما به خوبی نسبت به کارکرد اصلی این تبلیغات آشنایی داریم. بنابراین خواسته دست به مقاومت ذهنی در برابر آن میزنیم. صدای تلویزیون را میبندیم یا کانال را عوض می کنیم.
بنابراین عدم شناخت کافی نسبت به کارکرد تبلیغاتی طراحی کارت ویزیت و تراکت باعث شده است که دست طراح بازتر باشد و بتواند اتفاقات جالبتری در این زمینه رقم بزند.
از طرف دیگر طراحی کارت ویزیت و تراکت به عنوان یک تبلیغات خصوصی محسوب میشود. در کلام ساده تر مخاطب در تمام طول شبانه روز درگیر اطلاعات و بمباران های تبلیغات محیطی مانند بیلبوردها، تبلیغات تلویزیون و … قرار دارد. این در حالی است که یک تراکت به عنوان تبلیغات ساکت و در دستان مخاطب قرار میگیرد و به صورت کاملا نزدیک و بدون درگیر کردن زمان، ذهن و چشم مخاطب پیام را منتقل میکند.
پس عملا طراحی کارت ویزیت و تراکت توانسته به عنوان یک تبلیغات ساکت و خصوصی خودش را به مخاطب نزدیک کند. اما همین نزدیکی باعث شده است که در طراحی آن موارد مختلفی را رعایت کنیم.
چگونگی طراحی کارت ویزیت و تراکت
به طور کلی میتوانیم بگوییم که طراحی کارت ویزیت و تراکت یک سری قانون و قواعد خاص دارد. اول این که شما نمیتوانید اطلاعات زیادی و بیش از حد از کسب و کار خود بر روی کارت ویزیت قید کنید. در کلام ساده تر شما نباید ذهنیت مخاطب مبنی بر اینکه یک کارت ویزیت چیزی جز عاملی برای برقراری ارتباط است را بر هم بزنید. از این رو نام برند، و راههای ارتباطی و نهایتا شعار برند تنها چیزهایی است که میتوانید روی کارت ویزیت یا تراکتهای این چنینی قید کنید.
همین موضوع باعث شده است که عملا طراحان از ذره ذره کارت ویزیت به عنوان یک ابزار برای رسیدن به ذهن مخاطب استفاده کنند. این که میبینید گوشههای برخی طراحیها منحنی است و یا این که برخی از این کارت ویزیتها بوی مطبوعی دارند، همه و همه نشان دهنده این موضوع است که عملا طراحی کارت ویزیت و تراکت با دقت بسیار بالا صورت میگیرد. این در حالی است که از نظر ظاهری مخاطب چیزی جز یک کارت ساده با اطلاعاتی محدود نمیبیند. در کلام ساده تر مخاطب کارت ویزیت را بر اساس حس منطقی خودش میسنجد در حالی که کارکرد اصلی آن از طریق بخش غیر منطقی ذهن است. آیا این نوع بازی ذهن جالب نیست؟