اگر این مطلب را می خوانید به احتمال زیاد یا فری لنسرید، یا مسئول تولید محتوای یک شرکت، یا مدیر وب سایتی خاص و یا یک شرکت واسطه و فعال در مارکتینگ. در هر حالت حتما تا به حال با طرف حساب های خود دچار مشکل و اختلاف نظر درباره ی چند و چون کلمات کلیدی شده اید. به عنوان مثال اگر ماهیت کار شما پیمانکاری باشد، حتما دیده اید که گاهی اوقات یک کارفرما تاکید دارد در یک متن چهارصد کلمه ای، حتما، حداقل بیست مرتبه، عنوان و عبارتی تکرار شود. واکنش شما در این شرایط چیست؟
سطرهای پیش رو درباره ی اهمیت چگالی یا تراکم کلمات کلیدی نگارش شده اند. اگر طرف های درگیر در محتوای اینترنتی بر مفاهیم مذکور تسلط داشته باشند، تا حدود زیادی مشکلات و چالش های طرفین کاهش می یابد و البته که محتوای فارسی اینترنت هم حال و روز بهتری پیدا خواهد کرد.
تعریفِ چگالی کلمات کلیدی
نسبت تکرار یک عنوان به کلِ تعداد کلمات متن، می شود چگالی کلمات کلیدی. برای مثال اگر در صد کلمه، سه بار عنوانی مشخص به کار گرفته شود، چگالی آن کلمه یا عنوانِ کلیدی، برابر سه درصد خواهد بود. اما چالش بحث پیش رو در “تعریف” نیست، مساله این است که دریابیم چه میزان حضورِ کلمات کلیدی سرچ یا رتبه ای مطلوب در اختیار یک سایت و محتوا قرار می دهد.
اگر احساس می کنید که حوصله ی مطالعه ی سطرهای پیش رو را ندارید، یا اینکه در تمام بحث به دنبال یک عدد مشخص برای چگالیِ مناسب کلمات کلیدی خواهید بود، شاید بهتر باشد همین حالا صفحه ی سایت ما را ببندید، چون شناخت نحوه ی عملکرد گوگل به این راحتی ها نیست.
گوگل زرنگ تر از این حرف ها است
گذشته را به خاطر بیاورید، به عنوان مثال در گوگل سرچ می کردیم “دانلود سوالات آزمون کارشناسی ارشد”، دنیایی صفحه می آمد، هر کدام را که باز می کردیم به جای دست یافتن به یک فایل به درد بخور، صفحه ای مقابلمان قرار می گرفت که پشت هم کلمه کلیدی که ما سرچ کرده بودیم را تکرار کرده بود. البته اگر بدشناس باشید، هنوز هم با چنین مواردی مواجه می شوید، اما خبر خوب اینکه گوگل زرنگ تر از این است که با چنین ترفندهایی اعتبارش زیر سوال برود. کاری که موتورهای جست و گر انجام دادند فوق العاده هوشندانه بود.
با مشاهده ی روند مذکور، گوگل تصمیم به تغییر رویکرد گرفت. به عنوان مثال John Mueller در سال 2014 اعلام کرد که دیگر دوره ی سلطه ی کلمه ی کلیدی به اتمام رسیده از این به بعد عیار کیفی یک متن تعیین خواهد کرد که کجای فضای مجازی می نشیند. فراتر از این، گوگل نوعی سیستم نظارتی پدید آورده که وقتی چگالی یک کلمه یا کلماتی مخصوص از حدی فراتر می رود، محتوای مذکور تقلب محسوب شده و در سیاه چاله های اینترنت دفن می شود.
بسیار خب، حال چه کنیم؟ رسیدن به پاسخی شفاف به این سادگی ها نیست. بی شک عملکرد گوگل روشن است و بررسی شواهد به خوبی نشان می دهد تغییرِ هوشمندانه ی رویکرد درباره ی متن های انگلیسی رخ داده است. اما آیا چنین رویدادی در فضای فارسی هم مشاهده شده؟ پاسخ کمی خاکستری است.
یعنی اگر چه دیگر مثل قبل نمی توان با تکرار یک کلمه بر صدر جست و جو ها تکیه زد، اما به نظر می رسد باید خیلی ریز و زیر پوستی گوشه چشمی به کلمات کلیدی نشان داد. اما توصیه ی ما با توجه به بررسی انبوه مطالب ضد و نقیض به صورت خلاصه این است:
کلمات یا عبارت کلیدی را فراموش کنید. درباره ی موضوع مورد نظر خود شروع به نگارش کنید، دقیق ترین اطلاعات را به کار بگیرید و بالاترین نثر را نمایش دهید. در آخر و پس از به دل نشستنِ محتوا، با ابزارهای موجود وضعیت SEO نوشته را بسنجید، اگر اوضاع مطلوب است که هیچ، اما در صورتی که هنوز جای کار وجود دارد، به نحوی که کیفیت ادبی کار لطمه نخورد، ویرایشِ فنی یا تکنیکی را به کار بگیرید، پس از این اقدامات، اطمینان داشته باشید که بهترین محتوای ممکن را تولید کرده اید. همواره به خاطر داشته باشید، چه فایده دارد(به فرض) سایت شما با تکرار کلمات کلیدی مخصوص به خود، سرچِ اولِ گوگل باشد، اما هیچ مخاطبی با رضایت حتی یک سطر مطالب شما را نخواند و با اعصاب خراب و شاید زمزمه ای زیر لب، صفحه را ببندد؟
امروزه تولید محتوا، سئو و اموری از این دست هر کدام یک دنیای تخصصی هستند، در نتیجه از یک نوشته، به اندازه ی خودش انتظار داشته باشید، معجزه در کار و تلاشِ متوالی نهفته شده است.