“بعد از 20 سال فعالیت اقتصادی و تجربه ی اداره ی بنگاه های اقتصادی کوچک، متواضعانه می توانم ادعا کنم همه چیز درباره ی کسب و کار و تبلیغات را می دانم. تجربه ی من با افتتاح یک کتاب فروشی کوچک به طور مشترک با همسرم اغاز شد، آن جا بود که سختی رقابت با فروشگاه های بزرگ را احساس کردم و دریافتم دنیای کسب و کار به معنی واقعی کلمه بی رحم است. اما چاره چه بود تسلیم شدن؟ نه، من مبارزه را انتخاب کردم و به زودی متوجه شدم تبلیغات یک سلاح قدرتمند در این کارزار اقتصادی است. در همین مسیر تجربه و تحقیق به من آموخت که بمبِ اتمِ دنیای تبلیغات “رپورتاژ” است. رپورتاژ(Advertorial) معجونی است پیچیده و غامض از تبلیغ(Advertisement) و مستند(Editorial). شروع به سفارش رپورتاژ در نشریات و روزنامه های محلی Pennysaver کردم و نتیجه غیر قابل باور بود. من واقعا مشتری های جدیدی که به مغازه ام وارد می شدند را تشخصی می دادم و رشد کسب و کارم را به چشم می دیدم، چیزی که در زمان سفارش تبلیغات معمول، یک آرزوی دور و دراز بود.”
سطرهای بالا چکیده ای بود از مقاله ی Jim Busch یکی از سلاطین دنیای مارکتینگ و البته رپورتاژ، اگر می خواهید بهتر و بیشتر با نظریات و یافته های او آشنا شوید این سری از مقالات را از دنبال کنید.
رپروتاژ یک بازی سه سر برد
رپورتاژ فواید بی نظیری در سه حوزه دارد. یعنی سه شخص حقیقی و حقوقی از یک رپورتاژ سود می برند. اولی “مخاطب” یا خواننده ی رپورتاژ است، پس از او “صاحب” رپورتاژ قرار می گیرد و در آخر “رسانه” ای که رپورتاژ را منتشر می کند حضور داد.
خواننده یا مخاطب یک رسانه از در اختیار گرفتن اطلاعاتِ نو و جدیدِ حوزه ی مورد علاقه اش لذت می برد. چون و چرا هم ندارد، مطالعه ی یک متن جذاب و مفید به دل می شیند. مخصوصا اگر مخاطب به صورت بالفعل یا دست به نقد مشتری یک کالا یا خدمات مشخص باشد، در این شرایط یک رپورتاژ شش دانگ می تواند هر آن جه که مشتری نیاز دارد در اختیارش قرار دهد.
برای صاحب یک برند، شرکت، کسب و کار یا بنگاه اقتصادی، رپورتاژ امکانِ بی نظیری است. در این دنیای احاطه شده در انبوه تبلیغ، رپورتاژ شانس متفاوت بودن را فراهم می آورد. انسان موجودی اجتماعی است، یک ادم سالم دوست دارد طرف حساب یک شخص حقیقی باشد تا یک کمپانی یا شرکت غول پیکر که معلوم نیست چه کسی پشت آن قرار دارد. در نتیجه رپورتاژ ابزاری است تا افراد حقیقی شرکت و سازمان خود را معرفی کنید، قصه هایشان را بگویید و از آن ها به جان و جهان مخاطب پل بزنید. این امکان سبب می شود مخاطب خود را بخشی از سازمان شما حساب کند و به آن عرق پیدا کند. این مطلب را ما نمی گوییم، دکتر Dan P. McAdams استاد تمامِ دانشگاه Northwestern University اظهار داشته است که دخیل کردن افراد در یک قصه یا داستان نه تنها حافظه ی آن ها به خود اختصاص می دهد بلکه آن ها را حرکت و اقدام وا می دارد. همین را نمی خواهید؟ قرار این نیست که پس از مطالعه ی رپورتاژ مخاطبان به مشتری تبدیل شوند؟ اگر بخواهیم بحث را از منظر صاحب رپورتاژ ببندیم باید به این موضوع ختم کنیم که شما با یک رپورتاژ صرفا به مخاطب نمی گویید چه محصول یا خدماتی بخرد، بلکه به او یاد می دهید که به کار شما، ظرایفش و تخصصی که به خرج می دهید اهمیت دهد، از این طریق حتی نیازی به ارائه ی قیمت رقابتی نخواهید داشت، گران تر می فروشید چون کیفیت بیشتر و بهتری ارائه می دهید، مشتری این موضوع را می فهمد.
و اما فایده ی رپورتاژ برای رسانه ای که آن را منتشر می کند چیست؟ مهم ترین آن ها سود آوری لحظه ای است. یک تبلیغ در چند خط خاتمه می یابد اما رپورتاژ تمام صفحه ی شما را اجاره خواهد کرد با کلی تصویر رنگارنگ. به این نکته هم توجه داشته باشید که برای مخاطبین خود محتوای درجه یک و دوست داشتنی فراهم آورده اید و بابت چاپ چیزی که مخاطب شما واقعا دوست دارد بخواند پول هم دریافت کرده اید.
حال که به فواید رپورتاژ پرداختیم و نشان دادیم یک برد سه جانبه است، در قسمت بعدی از این مقاله به راه های تولید رپورتاژ درجه یک خواهیم پرداخت، به ویژه اگر فری لنسر هستید مطلب بعدی را از دست ندهید، فوق العاده کاربردی خواهد بود.