اگر فکر می کنید که ساخت محتوای صنعتی خسته کننده سخت است، سعی کنید که یک محتوا برای یک محصول گرانقیمت بسازید که قرار است در یک صنعتی به فروش برسد که از آن با عبارت صنعت خیلی خسته کننده یاد می شود. Mike Jackson مدیر فروش یک شرکت خیلی بزرگ مستقر در Denver که در خط تولید محصولات خیلی باکیفیت صنعت ماهیگیری در سال 2009 شروع به کار کرده بود، به مشکلی شبیه به این برخورد کرد.
بعد از سالها اذیت شدن مدیران شرکت سنتی او که هیچ درخششی در این صنعت نداشتند برای ساخت یک خط تولید محصول با کیفیت که می توانست به ماهیگیرانی که در صدد خرید اقلام برتر بودند به فروش برسد، او بالاخره به آرزویش رسید: یک محصول بسیار گرانقیمت که فقط درصد خیلی کمی از ماهیگیران استطاعت خرید آن را داشتند، تولید شد.
چیزی شبیه به این در گوشه ای از بسته بندی این محصول کشیده شده بود.
وقتی از او پرسیدیم که چرا زیر بار تولید محصولی که خیلی سخت به فروش می رسد و حتی بازاریابی آن هم سخت است، رفته است او برنامه ی درخشان خود را اینگونه برای ما توضیح داد:
” من نیازی به فروش یک میلیون از این محصول در سال ندارم.” او گفت:” همه چیزی که من نیاز دارم این است که چند صد هزار تا از این محصولات را به فروش برسانم، که خیلی هم سخت نیست و تا وقتی که بازاریابی انجام می شود، آسان است: قصد دارم ببینم که کدام دسته از مردم این محصولات را خریداری می کنند. هدف من ماهیگیران حرفه ای هستند، مردم به وسیله ی خریداران تحت تاثیر قرار می گیرند. مزیت آن این است که اگر افرادی که تحت تاثیر قرار گرفته اند از محصولات صحبت کنند و از آنها استفاده کنند، مردم نیز اقدام به خرید آن محصولات خواهند کرد.”
این اولین برداشت من بود که گاهی اوقات عاقلانه است که اشخاصی را که محصول مورد علاقه در بازاریابی را خرید می کنند نسبت به آنهایی که به بازاریابی و فروش محصول به شما کمک خواهند کرد؛ نادیده بگیرید.
این افرادی که تحت تاثیر قرار گرفته اند قسمت شیرین کار بازاریابی به حساب می آیند و خیلی از برندها این افراد را نادیده می گیرند.
بررسی محتوای صنایع خسته کننده اشتباه است
چند ماه پیش، من یک پیغام از Google Plus دریافت کردم که به نظرم جالب آمد:” بهترین راه ایجاد محتوا برای کسب و کار خسته کننده من چیست؟ شوخی کردم. هیچ کسی دوست ندارد این را مطالعه کند، یا اینکه این اطلاعات را از یک نقاش به اشتراک بگذارد.”
از ناراحتی زیاد، ناامید شدم. ناراحت شدم چون صاحبان مشاغل از طریق یک محتوای بامعنی راهی برای برقراری ارتباط با چشم اندازهای خود پیدا نکرده اند. ناامید شدم چون به نظر می رسید که او دیگر دست از تلاش کشیده است.
شما می توانید یک محتوای موفقیت آمیز برای کسب و کار خسته کننده ی خود تهیه کنید. خبر خوب این که، برای انجام این کار لازم نیست کار خاصی انجام دهید فقط هر آنچه باقی صنایع برای تولید محتوای صنعت خود انجام می دهند را پیش بگیرید.
و خبر بد این است که: ساخت یک محتوای موفقیت آمیز برای یک صنعت خسته کننده نیازمند این است که خیلی بیشتر به محتوا و SEO فکر کنید، شدیداً روی استراتژی محتوا و توسعه دادن آن تمرکز کنید.
برای ساخت محتوای موفقیت آمیز برای صنایع خسته کننده- و یا صنعت خسته کننده، برای این موضوع- باید بررسی کنید و ببینید که چه کسانی آن را به اشتراک گذاشته و چه کسانی به این لینکها وصل می شوند، و چه کسانی آنرا مطالعه نمی کنند، یک محل مناسب برای جمع آوری این اطلاعات این tweet می باشد:
من متوجه ذهنیت کسی که این محتوا را ساخته است نمی شوم–> و یا کسی که لینکهایی را به این محتوا ایجاد می کنند. اول تعریف لینک opps، سپس ساخت محتوا برای سرویس دادن به آنها.
— Jon Cooper (@PointBlankSEO) April 7, 2015
بنابراین وقتی مشاغل در حال تقلا برای ایجاد محتوای صنایع مربوط به خود هستند، این اشتباهات به چشم خواهد خورد:
مشخص نیست که محتوایی که می سازند دقیقاً برای چه کسی است ( شخصیت های استراتژی محتوا)
اهداف مشخصی وجود ندارد(ترافیک، لینکها، تغییرات و غیره…)که به خوانندگان نسبت داده شده باشد، بنابراین اندازه گیری موثر آنها برای بررسی های بیشتر امکان پذیر نیست.
آنها در حالی که ارزش تقویت محتوا را نادیده می گیرند، به صورت کاملاً بی طرف فکر می کردند که محتوای ویروسی تنها گزینه ی باقی مانده است.
تنها، این سه عنصر بد هستند؛ کنار هم قرار دادن اینها، به هر حال، مثل هجی کردن کلمه ی عذاب برای برند شما می باشد.
اگر اینکه محتوای شما متعلق به چه اشخاصی واضح نباشد، بهترین چیزی که می توانید برای آن امیدوار باشید این است که گاهی اوقات شما اطلاعات اعضاء خود را می سازید و به اشتراک می گذارید از مخاطبینی که شما حضور آنها را سودمند می دانید، اما ممکن است که شما قدرت رسیدن و برقراری تعامل با آنها را با فرکانسی که مورد نیاز است تا محتوای بازاریابی را موفق کند؛ نداشته باشید.
اهداف، یا کمبود هرچه که به آن وابسته است، غول واقعی ساخت محتواست. مشکلی که حتی برای صنایع خسته کننده بدترین چیز به حساب می آید، این است که تمامی فشار تحویل محتوا روی وسیله ی نقلیه است که به این ترتیب در معرض دید افراد خیلی زیادی قرار می گیرد و خیلی ساده امکان جلب توجه و مقداری کمتر امکان بدست آوردن تعاملات وجود دارد.
برای همه ی افرادی که به محتوای ویروسی عادت دارند، این ناراحت کننده است که بازاریابهای خیلی کمی در این مورد صادق هستند: معمولاً ساختن بسیار سخت است، پیش بینی غیر ممکن است و معمولاً ارتباطات خیلی خیلی کمی جهت گفت و گو با اکثر مشاغل وجود دارد.
چیزی که من به آن رسیده ایم این است که کسب و کارها، بدون در نظر گرفتن category، تقلا برای ساخت محتوای ارزشمند، به من این باور را داده است که محتوای صنعتی خسته کننده ای وجود ندارد، فقط محتوا خسته کننده می تواند باشد.
” هنگامی که ما برچسب “خسته کننده” را به یک محتوا نسبت می دهیم، این موضوع را پذیرفته ایم که ایده ای در مورد بازاریابی یکسری چیزها نداریم.” گفته شده توسط Richard Baxter
حالا که فهمیده ایم که چه موانعی برای ساخت محتوا برای هر صنعتی از جمله صنایع خسته کننده وجود دارد، زمان آن رسیده است که با راه حل روبرو شویم.
ادامه مطلب در :