هدف همه بازاریابان تغییر رفتار مخاطبان خود به نحوی که درکسب و کار خود بهره مند شوند. درک برخی از اصول کلیدی روانشناسی رفتاری می تواند بازاریابی محتوا
بازاریاب ها از روانشناسی برای تأثیرگذاری بر رفتار مشتریان برای سالها استفاده کردهاند – که اغلب با موفقیت زیادی همراه است.
آگاهی از اصول روانشناختی چه در ساختن یک وب سایت، نوشتن توییت یا یک پست وبلاگ مفید است. روانشناسی نشان میدهد که چه رنگ هایی احتمالاً توجه چشم اندازها را جلب می کنند یا چه مدت ممکن است شخصی به پیام شما علاقه مند باشد. هرچه اطلاعات بیشتری در مورد نحوه کار ذهن داشته باشید، می توانید تصمیمات آگاهانه تری بگیرید.
استفاده از روانشناسی برای اطلاع رسانی به بازاریابی محتوای شما نیرنگ احمقانه ای نیست. در عوض، این بینش های روانشناختی می تواند تجربه کاربر را بهبود ببخشد و به نگه داشتن چشم انداز به اندازه کافی طولانی برای تبدیل کمک کند.
این چالش در ترجمه مفاهیم روانشناختی غالباً پیچیده به مراحل عملی است که میتواند تصمیمات دنیای واقعی را هدایت کند. در اینجا پنج اصل روانشناختی آورده شده است که می تواند به شما کمک کند تا مواد بازاریابی موثرتری ایجاد کنید.
بعید است که شما مجبور باشید هر بینشی را برای هر پروژه ای به کار ببرید اما این مدل ها را داشته باشید ذهن می تواند زمانی مفید باشد که بخواهید محتوایی ایجاد کنید که تبدیل کند.
برای اثربخشی بازاریابی محتوایی لازم است محتوایی تولید کنید که از نظر روانشناسی مخاطبین را تحت تاثیر قرار دهد. آشنایی با الگوهای ادراکی و قوانین روانشناسی افراد برای تولید محتوای جذاب میتواند کمک زیادی به بازاریابان محتوا بکند. در ادامه به معرفی چند ترفند روانشناسی برای جلب توجه مخاطبین می پردازیم.
۱- چیزی که تکرار می شود حقیقت دارد
در بازاریابی محتوا در تولید و انتشار محتوا حتما باید استمرار و مداومت داشته باشید. این به آن علت است که طبق یکی از الگوهای ادراکی انسان، افراد فکر میکنند اطلاعاتی که به دفعات میشنوند حقیقت دارد. دلیل سرمایه گذاری شرکت ها در بخش تبلیغات تلویزیونی همین است. برای استفاده از این ترفند ابتدا چند ویژگی اصلی که می خواهید از خودتان در ذهن مخاطب ثبت کنید انتخاب کرده و در تولید محتوا پرداختن به آنها را فراموش نکنید.
۲- استفاده از تکنیک « البته تصمیم با خودتان است »
وقتی شما به طرف مقابل یادآوری میکنید که «تصمیم نهایی با شماست» و آزادی قبول یا رد پیشنهادتان را به او یادآوری میکنید، به احتمال زیاد جواب طرف مقابل مثبت خواهد بود. واقعیت این است که آزادی انتخاب و قدرت تصمیم گیری را دوست ندارند و از آن وحشت دارند. با استفاده از این تکنیک شما میتوانید به تصمیم گیری آنها در انتخاب محصولتان کمک کنید.
۳- استفاده از تیترهای غافلگیرکننده
پاسخ مغز انسان به ورودیهای غیرمنتظره شدیدتر از پاسخی است که به ورودیهای قابل انتظار میدهد. به همین دلیل افراد به امور غافلگیرکننده بیشتر توجه میکنند و از نظر عصبی تحریک میشوند. تیترهای غافلگیر کننده در محتوای بازاریابی با تحریک احساسات افراد حس خوشایندی در آنها به وجود میآورد. در صورتی که تیترهای شما غافلگیرکننده باشند و توجه زیادی را جلب کنند ولی در متن خود به وعده ای که داده اید عمل نکنید یا چیزی غیرمرتبط را بیان کنید این امر منجر به بی اعتمادی مخاطبین خواهد شد.
۴- ترس از دست دادن
یکی از بزرگترین ترس های روانی افراد از دست دادن چیزی با ارزش است.بسیاری از شرکت ها و کسب و کارها از این ترس افراد استفاده می کنند. برای مثال افراد زیادی عادت دارند اخبار روز را در ساعتی مشخص پیگیری کنند. ترس آنها از دست دادن آن بخش خبری خاص است. همینطور استفاده از کمپین های مختلف مثل حراج سالیانه و پیشنهادهای ویژه برای مدت محدود به افراد القا می کنند که فرصتی ویژه دست داده و نباید آن را از دست داد. با استفاده از این ترفند میتوانید محتوای مناسب برای کمپین های بازاریابی خود تولید کنید.
روانشناسی رنگ
اگر از پنج نفر بپرسید که رنگ مورد علاقه آنها چیست، احتمال اینکه آنها همان رنگ را بگویند چقدر است؟ کم اما این بدان معنا نیست که استفاده از رنگ به روشهای سازگار در بازاریابی مفید نیست. مطالعات اخیر نشان می دهد که افراد یک محصول جدید را ظرف 90 ثانیه از دیدن آن قضاوت میکنند – تا 90٪ ارزیابی براساس رنگ است. رنگ برای بازاریابان محتوا هنگام طراحی صفحات وب، انتخاب تصاویر بنر و برنامه ریزی فیلم ها، نکته مهمی است. سایه های آبی می توانند در ایجاد اعتماد و وفاداری با مخاطبان شما کمک کنند.
این تفسیر فراتر از جغرافیا است. رنگ قرمز انرژی و اشتیاق را برقرار میکند، در حالی که رنگ زرد هم می تواند هشدارها را نشان دهد و هم خوش بینی را شاد کند. اگر می خواهید برند شما احترام به طبیعت را برانگیزد، سایه های سبز را بچسبانید، در حالی که نارنجی احساس لذت، هیجان و فوریت میکند.
استفاده از این مفاهیم برای پروژه های شما در ابتدا به زمان و توجه نیاز دارد. اما قبل از اینکه بدانید، این اصول به بخشی طبیعی از برنامه ریزی محتوای شما تبدیل میشوند. این احتمال وجود دارد که شما حداقل در یکی از این اصول در بازاریابی محتوای خود شرکت کنید حتی اگر این یک انتخاب آگاهانه نباشد. در ادامه، در نظر بگیرید که چگونه می توانید از این اصول استفاده کنید تا به تجربه چشم انداز یک تجربه آرام بدهید و آنها را با سرعت بیشتری از طریق کانال فروش منتقل کنید.
در صدها سخنرانی در Content Marketing World، چند مورد از این پنج اصل روانشناختی را می توانید مشاهده کنید؟ شما نمیدانید مگر اینکه در آنجا باشید.