مقالات آموزشی

چرا داستان سرایی خلاقانه موجب جذب مخاطبان یا خرید از وب‌سایت شما می‏شود؟و بررسی عوامل مربوط به آن

مفید بود؟

با داستان سرایی خلاقانه می‏توانید خوانندگان خود را درگیر کنید و آن‌ها را ترغیب کنید روی لینک وب‏سایت شما کلیک کنند، به عضویت سایت شما درآیند و خرید کنند. در این مقاله پنج نوع داستان خلاقانه که در بازاریابی محتوا کاربرد دارند، معرفی شده است. برای بسیاری از افراد، اصطلاح “داستان سرایی ” موجب زنده شدن خاطرات شعرهای مهدکودک یا داستان‌های جالب دوران کودکی مانند “زیبای خفته ” یا “سیندرلا ” می‏شود.

بنابراین، چگونه داستان سرایی در دنیای بازاریابی که غالباً پر از داده است، کاربرد دارد؟ شاید باور نکنید اما برخی از اصول قصه گویی در بازاریابی قابل استفاده هستند؛ مثل ساخت قصه با کلمات، گفتن جملات با احساسات و ایجاد تأثیر ماندگار در خوانندگان. برندها و بازاریاب‏ها نیز می‌توانند داستان بگویند و قصه گو باشند، اگر این کار به طور مؤثر در حوزه بازاریابی انجام شود، داستان‌های خلاقانه می‌توانند معجزه کنند، با مخاطبان شما ارتباط برقرار کرده و آن‌ها را به خرید ترغیب کنند.

بیشتر بخوانید: تولید محتوا و هزینه آن

5 نوع داستان سرایی خلاقانه که برندها و بازاریاب‏ها باید در بازاریابی محتوا از آن‌ها استفاده کنند

مسئله این است که بسیاری از برندها و بازاریاب‏ها فکر می‌کنند نمی‌توانند داستان بگویند. خوشبختانه همیشه راهی برای داشتن یک روش متمرکز مبتنی بر داده ها برای ساختن داستان خلاقانه وجود دارد که به شما کمک می‌کند تا از مطالب خود بیشترین بهره را برای افزایش ترافیک، اشتراک گذاری و تبدیل ببرید. در ادامه این مقاله پنج نوع داستان خلاقانه معرفی شده است که می‌توانید از آن‌ها برای گسترش دسترسی به وب‌سایت خود و جذب مشتریان جدید استفاده کنید.

 

“انواع داستانهای ” ابتدایی درگذشته بیشتر منزجرکننده بودند و مربوط به نوع احساسی بودند که در خواننده ایجاد می‏شد. در این مقاله قصد داریم به جای اینکه به این نوع داستان‌ها بپردازیم، برخی از داستان‌ها را که اخیراً افزایش چشمگیری داشته اند، به شما معرفی کنیم. این نوع داستان‌های خلاقانه جدید را می‌توانید در محتوای برند خود استفاده کنید یا آن‌ها را در استراتژی بازاریابی محتوا مشتریان خود بگنجانید.

1. SEO Search Journeys

در اواخر سال 2018، گوگل Search Journeys را معرفی کرد که یک ابزار شگفت انگیز است. ”  ” Search Journeys قصد کاربر را به سطح کاملاً جدیدی هدایت می‌کند. به جای شناسایی قصد کاربر بر اساس کلمات کلیدی و حوزه موردنظر، اکنون گوگل از هوش مصنوعی برای پیش بینی موقعیت کاربران در سفر جستجوی آن‌ها استفاده می‌کند. سپس، محتوا را بر اساس تشخیص موقعیت کاربر در هر مرحله از سفر او نشان می‌دهد (اطلاعات بیشتر، انتخاب گزینه ها یا خرید).

 

این ویژگی به درک ما از سفر خریدار کمک می‏کند. ممکن است کاربر از مشکل آگاه باشد و به دنبال راه حل‌های احتمالی به طور آنلاین باشد. سپس، آن‌ها به کاربران “آگاه  به راه حل” تبدیل می‌شوند و شروع به مقایسه برندها و ارائه دهندگان خدمات مختلف می‌پردازند. سرانجام، کاربر آماده تصمیم‌گیری است و به کاربر “آشنا به محصول” تبدیل می‌شود و به دنبال راهی برای خرید گزینه موردنظر است.

گوگل در تلاش است تا موقعیت خریداران را در مراحل مختلف سفر خریدار مشخص کند و سپس محتوایی را با توجه به موقعیت برای آن‌ها ایجاد می‏شود تا به ادامه سفر ترغیب شوند. این ویژگی موجب می‌شود تا برندها و بازاریاب‏ها محتوای مناسب را با توجه به مراحل سفر کاربران ایجاد کنند و توجه آن‌ها را به وب‏سایت و محصولات و خدمات خود جذب کنند.

اما چگونه می‏توان با توجه به سفر خریدار یک محتوا با داستان خلاقانه ایجاد کرد؟

برندها و بازاریاب‏ها می‌توانند از به روز رسانی جدید گوگل برای ایجاد محتوا در هر مرحله از سفر مخاطبان هدف خود استفاده کنند. به عنوان مثال، شخصی به دنبال بازسازی خانه خود است. ممکن است ابتدا عبارت‌های “ایده های بازسازی خانه ” یا “نمونه های بازسازی آشپزخانه ” را جستجو کند تا ایده هایی را دریافت کند. گوگل با فرض اینکه این کاربر در ابتدای سفر جستجوی خود است، محتوای آموزنده ای را به او ارائه می‌دهد.

به عنوان یک برند یا بازاریاب، می‌توانید پست وبلاگی را ایجاد کنید که شامل عنوانی “65 ایده برتر بازسازی خانه ” یا “12 نمونه بازسازی آشپزخانه زیر 20000000 تومان ” باشد تا کاربران را در این مرحله جذب کنید. سپس، فرض کنید جستجوگر صبر می‌کند و یک هفته بعد دوباره به دنبال همین عبارات مشابه می آید. فقط این بار، گوگل می‌داند که جستجوگر می‌خواهد گزینه های موردنظر خود را بسنجند.

گوگل گزینه هایی مانند “بازسازی آشپزخانه DIY یا استخدام پیمانکار ” یا حتی پیمانکاران ساختمانی در منطقه من را به او نشان می‌دهد. در این مرحله ممکن است کاربر بخواهد اصطلاحات مربوط به صنعت را نیز جستجو کند و محتوایی مانند “آیا باید یک پیمانکار برای بازسازی آشپزخانه خود استخدام کنم؟” یا به دنبال یک صفحه خدمات با عنوان “خدمات بازسازی آشپزخانه در شهر من ” است.

درنهایت، هنگامی که کاربر گزینه های خود را بررسی کرد و از چند وب‌سایت بازدید انجام داد، گوگل می‌تواند تشخیص دهد که او آماده خرید است یا خیر. اگر آن‌ها به دنبال استخدام یک پیمانکار هستند، ممکن است او به دنبال یافتن یک شرکت خاص از طریق عباراتی مثل “مشاوره رایگان (برند موردنظر)” یا “(شرکت موردنظر)” باشد. برای جذب کاربرانی که در آستانه خرید هستند، می‌توانید محتواها را با عباراتی مانند “تخفیفات (برند)”، ” قیمت محصولات (برند)” یا “خرید آنلاین وسایل بازسازی آشپزخانه ” ایجاد کنید.

 

از مراحل سفر کاربران برای ایجاد ترافیک ارگانیک بیشتر استفاده کنید. درواقع با پیگیری سفر خریدار، می‌توانید محتوایی ایجاد می‌کنید که داستانی را توصیف می‌کند تا کاربران به یک قیف فروش هدایت ‌شوند. هدف گوگل از بررسی سفرهای جستجو کاربران این است که کاربران آینده را پیش بینی کند. اگر بتوانید محتوایی ایجاد کنید که با هر مرحله از سفر خریدار شما مطابقت داشته باشد، در حال حاضر بسیار جلوتر از رقبای خود هستید.

2. کنار گذاشتن باورهای غلط

برندها و بازاریاب‌ها زمان زیادی را صرف می‌کنند تا به مخاطبان خود بگویند چه چیزی آن‏ها را از سایر رقبا متمایز می‌کند، چرا باید به آن‏ها اعتماد کنند و چگونه مشکلات و نیازهای آن‌ها را بهتر از سایرین درک می‌کنند؛ اما چقدر زمان نیاز دارند تا باورهای غلط خود را در صنعت خود و انواع خدماتی که ارائه می‌دهند از بین ببرند؟

اما باور غلط چیست؟ باور غلط یک باور نادرست است که مخاطبان شما در مورد صنعت شما، انواع خدمات ارائه شده شما، سایر شرکت‌های ارائه دهنده خدمات مشابه دارند. این باورهای غلط اغلب مانع دیده شدن ارزشی که شما ارائه می‏دهید، می‏شوند یا نمی‌توانند قدرت شما را در ایجاد تغییرات عظیم در کسب و کار تشخیص دهند.

نمونه ای از این باور این عبارت است: “سئو فقط مربوط به رتبه بندی است “. شما به عنوان بازاریاب می‌دانید که این باور درست نیست؛ بنابراین باید تلاش کنید این باور را بشکنید و کاربران را متقاعد کنید که رتبه بندی اهمیت کمتری نسبت به سایر عوامل مانند KPI ها، ROI و غیره دارد. برندها و بازاریاب‌ها باید چه کار کنند؟ چگونه می‌توان باورهای غلط را از طریق محتوای داستانی شکست و از بین برد.

اینکه به راحتی بگویید “شما در اشتباه هستید ” کارساز نیست. اغلب، این باورها آن‌قدر عمیق شده اند که تنها راه از بین بردن آن‌ها از طریق داستان سرایی است. در واقع، شما قصد دارید محتوای داستانی بسازید که با کاربران شما به خوبی ارتباط برقرار کنید تا آن‌ها سؤالی در ذهن خود نداشته باشند یا متقاعد شوند آنچه آن‌ها تاکنون باور داشتند نادرست بوده است.

 

در این بخش با یک مثال نشان می‌دهیم که چگونه این کار عملی است:

فرض کنید یک صفحه لندینگ دارید که در مورد خدمات سئوی شما است. به عنوان مثال شما رستوران‌های محلی را هدف قرار می‌دهید. بر اساس تحقیقات بازار، شما می‌دانید که مخاطبان شما آگاه هستند که رتبه 1 محتوا در گوگل نشان دهنده این است که سئو عملکرد خوبی دارد. با اطلاع از این امر، به جای ایجاد مطلبی در مورد مزایای سئو با عنوان “افزایش رتبه “، به یک موضوع داستانی بپردازید.

شما می‏توانید با یک داستان خلاقانه، برای مخاطبین خود موقعیتی مناسب را ایجاد کنید: با رزرو بیشتر در این رستوران باشید؛ در شرایطی که هیچ رستورانی خالی نیست. سپس، با نشان دادن اینکه کاربران شما تنها افرادی نیستند که چنین باوری ندارند؛ به اعتقادات غلط آن‌ها متوسل می‌شوید. وقتی مشتری شما می‌بیند که می‌توانید بدون توجه به رتبه بندی‌ها، رزرو بیشتری داشته باشید، به سایت شما می آیند. درنهایت افزایش درآمد شما عملکرد خوب سئو را ثابت می‌کند.

به جای کار در حوزه خود فعالیت کنید “آنچه ما به شما پیشنهاد می‌کنیم ” این است که یک داستان خلاقانه را برای از بین بردن باورهای غلط آن‌ها بنویسید تا آن‌ها به خود جذب کنید. با داستان سرایی، می‌توانید ثابت کنید که مشکلات و نیازهای آن‌ها را درک کرده اید و با وجود اطلاعات در سایت‌های دیگر، راه حل مناسبی دارید.

3. پل epiphany

“پل epiphany ” مفهومی در داستان سرایی است که اولین بار توسط راسل برانسون، متخصص بازاریابی که یک نویسنده هم بود، ابداع شد. این مفهوم یک “راز بازاریابی ” است که او برای دور کردن افراد از فن آوری و برانگیختن احساسات مخاطبان موردنظر خود برای جذب و ترغیب آن‌ها در جهت خرید یک محصول یا خدمت، استفاده کرد.

ایده اصلی این مفهوم این است: اکثر ما، در برهه ای از زندگی خود فکر کرده ایم من باید حتماً این محصول یا خدمت را داشته باشم. به جای این‌که بر روی تعداد زیادی از گزینه ها فکر کنیم، فوراً با این تصور مواجه می‌شویم که این گزینه بهترین گزینه برای ما است و ما فقط باید آن را داشته باشیم. این حالت به این دلیل است که ما احساسی تصمیم گرفته ایم نه منطقی. در واقع احساسی در درون ما وجود داشت که باعث شد تا ما را وادار شویم بگوییم “این محصول برای من است “. متأسفانه، بسیاری از برندها و بازاریاب‏ها فراموش می‌کنند که این حالت همیشه برای مخاطبان هنگام تصمیم به خرید اتفاق می افتد. درواقع آن‌ها به شیوه منطقی بازاریابی را اجرا می‌کنند.

زیرا بعضی اوقات مخاطبان شما به “ویژگی‌ها ” اهمیتی نمی‌دهند، بلکه آن‌ها تحت تأثیر محصول یا خدمت شما قرار می‌گیرند “؛ اما اگر رویکرد شما در تولید محتوا فقط تکنولوژی محور باشد، مخاطبان شما ناراحت یا خشمگین می‏شوند و درنهایت محتوای شما عملکرد خوبی نخواهد داشت.

 

داستان سرایی epiphany رویکرد کاملاً متفاوتی دارد.

در این شیوه باید برای مخاطبان خود لحظه راه اندازی کسب و کار، محصول یا خدمات خود را به تصویر ‌بکشید. به جای هدف قرار دادن آن‌ها با موجی از واقعیت‏ها، در مورد کسب و کار خود را صحبت ‌کنید. به این مثال توجه کنید. این جمله را بیان کنید: خدمات تبلیغاتی پولی به ازای هر کلیک (PPC)، به شرکت‌های حقوقی ارائه می‌شود.

پس از چند بار گفتگو با صاحبان شرکت‌های حقوقی متوجه می‌شوید آن‌ها هنوز نمی‌دانند که آیا Google Ads سرمایه گذاری خوبی برای آن‌ها است یا خیر؛ بنابراین احساس خوبی پیدا نمی‌کنید و مجبور می‌شوید توضیح دهید که چرا PPC می‌تواند برای آن‌ها مؤثر باشد. در این شرایط، دفعه بعد که با یک مشتری دیگری وارد گفتگو می‌شوید، صحبت درباره “نرخ کلیک ” و “کلمات کلیدی منفی ” را کنار بگذارید و در عوض این داستان را برای آن‌ها تعریف کنید:

“می‌دانید، من مقاومت شمارا در برابر PPC درک می‌کنم. من هم زمانی که در جایگاه شما بودم، برای به کسب رتبه موفق و سریع، از سئو و بازاریابی رسانه های اجتماعی بیشتر استفاده می‏کردم؛ اما تصمیم گرفتم PPC را برای خودم آزمایش کنم. نتایج آن برای من شگفت انگیز بود. من تنها در یک هفته توانستم رتبه بالایی کسب کنم. دقیقاً همان زمان به خاطر دارم که خود را به خاطر اینکه، “چرا این همه مدت وقت خود را صرف سایر روش‌های بازاریابی کرده ام؟” سرزنش کردم. شاید این ارزان‌ترین روش نباشد، اما قطعاً سریع‌ترین روش است. نظر شما چیست، اگر بتوانم این هفته امتیازات جدیدی برای وب‌سایت شما کسب کنم؟ ”

با داستان سرایی، شما با زبانی که آن‌ها می‌فهمند، صحبت می‌کنید. پس از آن می‌توانید با توجه به مزایای خدمات خود کارهای زیادی را انجام دهید، به خصوص اگر آن‌ها هنوز چنین تجربه بزرگی را امتحان نکرده اند. با داستان خلاقانه، می‌توانید آن‌ها را به مسیر تجربه های جالب هدایت کنید و مسیرهای جدیدی را در ذهن آن‌ها باز کنید.

شما می‌توانید این کار را با تبدیل مکالمات فروش، در مطالب تبلیغاتی، در وب‌سایت و محتوای رسانه های اجتماعی خود انجام دهید. شما فرصت‌های متعددی را برای الهام‌بخشیدن به مخاطبان خود دارید تا همانند تجربه ای که داشتید، آن‏ها را نیز بهره ‏مند کنید.

 

نکته ای که باید در اینجا به آن توجه کنید: داستان شما باید واقع بینانه باشد. درواقع نباید پیچیده یا ساختگی باشد. بهترین روش این است که از تجربیات خود صحبت کنید و احساسات خود را به آن‌ها منتقل کنید. صحت و اصالت داستان شما باعث می‌شود مخاطب بتواند با شما راحت‌تر ارتباط برقرار کرده و به شما اعتماد کند.

4. داستان‌هایی با مفهوم «داوود و جالوت»

همه عاشق یک داستان خوب “” underdog هستند. در حقیقت، این امر آن‌قدر واضح است که بازاریاب‏ها مدت زیادی است که از مفهوم “داوود و جالوت ” استفاده می‌کنند. با این حال، نحوه کاربرد این نوع داستان سرایی همیشه مشخص نیست. می خواهید بدانید داستان داوود و جالوت به چه داستان‌هایی گفته می‌شود؟

داستان داوود و جالوت درباره پسر چوپان جوانی است که غول بزرگی را تنها با یک سنگ و یک زنجیر به زمین می‌زند. این داستان برای بسیاری افراد الهام‌بخش است زیرا کسب و کارهای کوچک و کارآفرینان اغلب با عنوان “فرد کوچکی ” که در برابر رقبای بزرگ‌تر و قوی‌تر فعالیت می‌کنند، خود شناخته می‌شوند.

برندها و بازاریاب‏ها این مفهوم را همیشه در بازاریابی خود به کار می‌برند و از طریق عبارت‌هایی مانند “ما از کسب و کار کوچک حمایت می‌کنیم ” احساسات مخاطبان خود را تحریک می‌کنند. آنها با عبارات دیگری مثل “خانواده کوچک مورد اعتماد ما ” و موارد مشابه این سبک داستان را بیان می‌کنند.

برندهایی که در صنعت شما جدید هستند و یا رقیب برندهای اصلی هستند ممکن است احساس کنند که آن‌ها داوود کوچکی هستند که با غول‌های بزرگ مبارزه می‏کنند. آن‌ها تلاش می‌کنند تا متمایز شوند؛ زیرا منابع محدود و مشتریان کمی دارند و شاید از نظر اجتماعی مورد تأیید قرار نگرفته اند.

در این موقعیت، ” کوچک ” بودن می‌تواند یک تاکتیک عالی باشد. این نوع داستان سرایی می‌تواند کانون فروش منحصر به فردی برای برندهای کوچک باشد که نمی‌توانند یا نمی‌خواهند با “برندهای بزرگ ” رقابت کنند. برندها و بازاریاب‏ها به عنوان نماینده آن‌ها می‌توانند از این نوع داستان سرایی در پیام‌های تبلیغاتی و محتوای بازاریابی خود استفاده کنند.

آن‌ها می‌توانند به جای تلاش برای بالا بردن سطح رقابت، از این واقعیت استفاده کنند که کوچک‌تر بودن به معنای داشتن مزایایی چون ارائه خدمات بهتر به مشتریان، تعامل بیشتر با تک تک مخاطبان، کاهش زمان تحویل، قیمت مناسب‌تر و غیره است.

از مزایای این نوع داستان سرایی این است که با به اشتراک گذاشتن رضایت مشتریان و مطالعات موردی می‌توانید، الهام‌بخش باشید. وقتی که شما نماینده “یک کسب و کار کوچک ” هستید، یک داستان در مورد شما موجب می‌شود تا مخاطبان مناسب، برند شمارا ببینند.

5. داستان‌های ایمیل

وقتی اکثر برندها و بازاریاب‌ها به داستان سرایی فکر می‌کنند، احتمالاً به مواردی مانند پست‌های رسانه های اجتماعی، پست‌های وبلاگ و تبلیغ در وب‌سایت فکر می‌کنند. در عین حال، بسیاری از آن‌ها پتانسیل بازاریابی ایمیلی را دست کم می‌گیرند و از آن فقط به عنوان راهی برای ارسال آخرین به روز رسانی محصولات و خدمات خود و تبلیغات تجاری استفاده می‌کنند؛ اما آیا در مورد استفاده از داستان سرایی در بازاریابی ایمیلی خود فکر کرده اید؟ به جای ارسال لیست ایمیل‌های جداگانه (مانند خبرنامه ماهانه یا خلاصه پست‌های اخیر وبلاگ)، درواقع می‌توانید مشترکین را از طریق ایمیل‌های داستانی متوالی به وب‌سایت خود جذب کنید.

این داستان‌ها باید با لیست محصولات شما مطابقت داشته باشند و به نحوی با محتوا یا تبلیغات پیشنهادی شما نیز مرتبط باشند.

 

سپس، شما داستان را به “بخش‌های ” مختلف تقسیم می‌کنید و در ایمیل‌های جداگانه استفاده کنید تا خواننده ترغیب شود روز به روز بیشتر آن را بخواند.

به عنوان مثال، بگویید که شما یک آژانس سئو هستید که به شرکت‌های لوله کشی محلی خدمات ارائه می‌دهد. هدف شما این است که خدمات سئوی خود را برای کمک به لوله کش ها برای دریافت ترافیک ارگانیک بیشتر، تبلیغ کنید. شما داستانی را در نظر می‌گیرید و سپس آن را به صورت یکپارچه با پیشنهادهای تبلیغاتی خود پیوند می‏زنید. سپس برای ایمیل‌های خود برنامه ریزی کنید.

برای این کار:

1. داستان خود را معرفی کنید

برای این کار داستان انفجار توالت فرنگی را که تعدادی لوله کش سعی در حل آن دارند، بیان کنید. این ایمیل معرفی، فراخوانی (call to action) برای اقدام مشترکین است که فردا صندوق ورودی ایمیل خود را برای مطالعه بیشتر بررسی کنند.

2. جزئیات بیشتری را بیان می‌کنید

“در این مرحله بیان کنید سرنخ‌هایی برای حل این مشکل وجود دارند “. شما به مشترکین اطلاعات می‌دهید تا آن‌ها بتوانند در مورد دلایل انفجار توالت فکر کنند. باز هم به آن‌ها می‌گویید که روز بعد ایمیل خود را بررسی کنند. همچنین شما مخفیانه یک لینک به یک پست وبلاگ در مورد “15 سرنخی که نشان می‏دهد وب‌سایت شما از نظر سئو مناسب نیست ” را در این ایمیل وارد می‌کنید.

3. شما درخواست کمک کنید

شما به مشترکین می‌گویید که واقعاً نمی‌دانید باید چه کاری انجام دهید. آن‌ها فکر می‌کنند چه راه‌ حل‌هایی وجود دارند؟ فراخوان شما این است که آن‌ها با ایده های خود به سؤال شما پاسخ دهند. تعداد پاسخ‌های ایمیل عملکرد وب‌سایت شمارا بهبود می‌بخشد.

4. در مرحله بعد، به آن‌ها می‌گویید که پاسخ‌ها در یک ویدیوی خاص منتشر می‌شوند

فراخوان بعدی شما آن‏ها را دعوت می‏کنید تا برای دریافت ویدئو ثبت‌نام کنند. درواقع این ثبت‌نام برای یک وبینار است. به آن‌ها بگویید که علاوه بر دریافت پاسخ، می‏توانند 5 راه حل هم برای مسئله “انفجار ” در صنعت لوله کشی یاد بگیرند.

5. درنهایت، شما همه مطالب را به همه افرادی که تصمیم به ورود به وبینار شما داشته اند، ارسال می‌کنید

شما پاسخ این مشکل را به آن‌ها می‌گویید، اما تنها پس از استفاده از بازاریابی دیجیتال برای لوله کش ها، به آنها می‏گویید عامل اصلی در این صنعت، بهبود سئو است. سپس از آن‌ها دعوت می‌کنید تا یک تماس استراتژی با شما داشته باشند تا گزینه های شمارا بشنوند.

مثال ارائه شده بسیار مفصل است و نشان می‌دهد که چگونه می‌توانید با داستان سرایی، خلاق باشید؛ اما مهم‌تر از آن این است که با انجام این کار از طریق ایمیل می‌توانید اهداف زیادی را دنبال کنید.

شما می‌توانید نرخ پاسخگویی را با ارائه فراخوان‌ها افزایش دهید، کاربران را به محتوای دیگری هدایت کنید ، آن‌ها را مجبور به انتخاب سایر پیشنهاد‌ها کنید و درنهایت این فرصت را پیدا می‌کنید تا خدمات خود را ارائه دهید. شما بدون اینکه خود را به عنوان یک فروشنده معرفی کنید می‏توانید تمام این کارها را انجام دهید.

با داستان سرایی در بازاریابی، می‌توانید مخاطبان خود را سرگرم کنید، داده های را جدید در اختیار آن‌ها قرار دهید و با آن‌ها تعامل داشته باشید. اجازه ندهید لیست ایمیل شما بدون استفاده بماند. با روایت‌های داستانی می‌توانید حتی یک لیست ایمیل را همیشه فعال نگهدارید.

Author

مدیریت سایت

Leave a comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.