مقالات آموزشی

چطور با تجربه کاربری یا UX بیشتر پول در بیاریم؟

مفید بود؟

امروز می‌خوام در مورد طراحی تجربه کاربر یا UX صحبت کنم؛ تجربه کاربری یه حیطه وسیع و جذابه که افراد مختلف با مهارت‌های متفاوتی در دنیا برای بهتر شدنش تلاش می‌کنند. در واقع این حیطه باعث شکل دادن و طراحی محصولاتی میشه که روزانه ازشون استفاده می‌کنیم. پس طراح تجربه کاربر می‌تونه باعث بشه عاقبت یه بیزنس به موفقیت یا شکست ختم بشه.

وارد شدن به حرفه طراحی User Experience به فعالیت و مهارت‌ زیادی در رشته‌های مختلف نیاز داره پس اگه قراره وارد این بیزنس بشین باید بدونین که خیلی چیزا برای یاد گرفتن وجود داره.

من در این مطلب درباره طراحی تجربه کاربری نکته‌های جدید و به‌روزی رو آماده کردم که امیدوارم کمک خوبی بهتون کنه:

  • طراحی UX چیه؟
  • تجربه کاربری از کی شروع شده؟
  • مدل‌ کاربردی در طراحی تجربه کاربری: Quadrant Model
  • وظیفه طراح UX چیه؟
  • ارزش تجربه کاربری
  • چطوری یه طراح تجربه کاربری باشیم؟

بهتره که شروع کنیم!

طراحی تجربه کاربر چیه؟

تجربه کاربری اون واکنشیه که کاربر در استفاده از یه محصول یا سرویس نشون میده. مسلماََ طراح UX به هرکدوم از عناصری که باعث به‌وجود اومدن یه تجربه میشن دقت میکنه. مثلاََ براش مهمه که این محصول چه احساسی رو به کاربر منتقل می‌کنه. یا حواسش هست که استفاده از این سرویس برای مخاطب کار ساده‌ای باشه و بتونه نیازهاشو به راحتی برطرف کنه. اصلاََ اینطوری براتون بگم … هر احساسی که نسبت به یه محصول داشته باشین از پروسه خرید آنلاین و تحویل کالا بگیر تا حتی در دست گرفتنش و حس فیزیکی که بهتون میده، برای طراح UX مهمه!

پس با این حساب می‌تونیم بگیم هدف UX تولید یه محصول با کیفیت، همه جانبه، کاربرپسند و بدرد بخوره که البته کار کردن باهاش آسون و به عبارتی یوزر فرندلی User Friendly باشه!

اصلاََ آقای Norman که یه دانشمند کاردرسته راجع به تجربه کاربری میگه:

نقل قول
تجربه کاربر، یعنی تمام جنبه‌های تعامل نهایی کاربر با شرکت و خدمات و محصولاتش.

طراحان تجربه کاربر گزارش‌های بازار محصول رو با عوامل توسعه اون محصول و استراتژی‌های قوی و طراحی‌های خلاقانه ترکیب می‌کنن تا یه محصول یا سرویسی به کاربر ارائه بدن که مو لای درزش نره.

می‌تونیم بگیم کار طراح مثل ساختن یه پل حسی بین مشتری و شرکته. البته پلی که بشه باهاش نیازهای مشتری رو بهتر متوجه شد و برای رفعشون تلاش کرد و تو یه کلام به کاربر کمک کرد!

راستی تفاوت UI و UX رو میدونین؟

باید بگم UI بیشتر به سطح یه محصول و ظاهر اون اهمیت میده، در واقع سعی می‌کنه یه محصول خوش آب و رنگ و مدرن طراحی بشه اما طراحی UX کارش عمقی‌تره و به چگونگی کار کردن یه محصول اهمیت میده، پس می‌تونیم بگیم تجربه کاربری یه فرآیند و رابط کاربری یه چیز قابل ارائه ‌ست.

تجربه کاربر از کجا شروع شده؟

در واقع به هر چیزی که نگاه کنین ردپای UX رو می‌بینین؛ طراحی یه سوپرمارکت، ارگونومی یه وسیله نقلیه، قابلیت استفاده یه اپلیکیشن گوشی موبایل و غیره! درسته که اصطلاح «تجربه کاربر» برای اولین بار از دهن آقای نورمن در دهه 90 بیرون اومد ولی خب نمیشه گفت تا قبل از این تاریخ همچین چیزی وجود نداشته، بلکه قدمتش از عمر نوحم بیشتره.

نحوه استفاده UX در دوران باستان

میتونستین حدس بزنین که بعضی از قوانین اصلی UX به 4000 هزار سال قبل از میلاد مسیح و فلسفه فنگ شویی چین باستان برمی‌گرده؟ همونطور که می‌دونین این فلسفه به تنظیم محیط اطرافتون به بهترین حالت، هماهنگی با محیط و روش‌های یوزر فرندلی تمرکز میکنه!

یا اصلاََ مگه میشه یونان باستان با اون همه دبدبه و کبکه به همچین چیزی نپرداخته باشه؟ اتفاقاََ باید بگم یه سری شواهد وجود داره که نشون میده تمدن یونان باستان، در اوایل قرن پنجم پیش از میلاد، ابزار و محل کارشون رو طبق اصول ارگونومیک طراحی کرده بودن!

تجربه کاربری در قرن‌های اخیر

یکم بیاییم جلوتر، مثلاََ اواخر قرن نوزدهم، آدمای بزرگ و متفکری مثل Fredrick Winslow و Henry Ford اصول طراحی اولیه رو در فرایند تولیدشون وارد کردن. مثلاََ آقای تیلور برای اینکه نیروی کار کارآمدتری داشته باشه، تحقیقات زیادی روی رابطه بین کارگر و ابزار کارش انجام داد! درست مثل تجربه کاربری امروزی که نحوه ارتباط کاربر و محصول یا سرویس رو تحت نظر داره.

در طول تاریخ آدم‌ها همیشه دنبال این هستن که بتونن محیط اطرافشون رو به بهترین نحو برای راحتی کاربر بهینه کنن و در حال حاضر تو این دوره دیجیتالی، مفهوم طراحی تجربه کاربر استفاده زیادی داره، یعنی توی زمینه‌هایی مثل وبسایت، نرم‌افزار، فناوری و ابزار، پرکاربرد و مهمه.

از یه آدم مهم دیگه هم میشه تو تاریخچه UX اسم برد: آقای Henry Dreyfuss. ایشون تو کتاب Designing for People (1955) یه توضیح خیلی خوب راجع به چیزی که ما تو این روزا به ‌عنوان طراحی تجربه کاربری می‌شناسیم، ارائه کردند:

نقل قول
وقتی بستر ارتباط محصول و کاربر به یه نقطه اصطکاک تبدیل بشه، یعنی طراح شکست خورده. ولی اگه مردم نسبت به خرید محصولی مشتاق‌تر باشن، یا احساس امنیت و راحتی بیشتر با اون داشته باشن و به نظرشون سرویس یا وسیله مورد نظر کارآمدتر باشه و تو یه کلام با استفاده از اون محصول راضی و خوشحال باشن، یعنی طراح UX موفق بوده!

از Don Norman بیشتر بدونیم

اویل دهه 90 بود که دانشمندی به اسم دان نورمن به عنوان طراح تجربه کاربر وارد تیم اپل شد و این طوری ایشون اولین کسی در این حوزه بود که از این اصطلاح استفاده کرد. در واقع ایشون با این ایده وارد عمل شد که باید به همه جنبه‌های تجربه کاربر در استفاده از یه محصول دقت کرد، این جنبه‌ها ایناست: طراحی صنعتی و گرافیکی ، طراحی رابط ، تعامل فیزیکی و کتاب راهنما

از اون زمان تا حالا، به هر کدوم از این موارد به صورت تخصصی، پرداخته میشه؛ بهتره بدونین این روزها شرکت‌ها تمایل زیادی به استخدام افرادی مثل محقق UX یا طراح رابط کاربری برای پوشش همه جانبه تجربه کاربر دارن.

همونطور که مشخص شد این حرفه می‌تونه تو همه زمینه‌ها مورد استفاده باشه و میشه گفت حضور طراح تجربه کاربر الزامیه، ما حتی تو قرارداد شبکه های اجتماعی هم به این حرفه می‌پردازیم و جز بخش‌های مهم کاریه که باید ذکر بشه!

Quadrant Model: یه مدل‌ کاربردی در طراحی تجربه کاربر

برای توضیح این بخش بیایین UX رو عین یه چتر بزرگی در نظر بگیریم که چهار قسمتیه و هر کدوم از قسمت‌ها یه اسمی داره:

استراتژی تجربه (ExS)، طراحی تعامل (IXD)، تحقیقات کاربر (UR) و معماری اطلاعاتی (IA).

استراتژی تجربه (ExS)

طراحی تجربه کاربر فقط درباره کاربر نیست، بلکه ارزش زیادی برای بیزنسی که داره محصول یا سرویسی رو ارائه میده، درنظر می‌گیره. در واقع این استراتژی شامل یه مشارکت کلی از نیازهای کاربر و محصول شرکته!

طراحی تعامل (IXD)

این طراحی به نحوه واکنش کاربر به وب‌سایت و یا سیستم اهمیت میده؛ یعنی یه‌ جورایی باید حواسش به عناصری مثل دکمه‌ها، انتقال صفحه و انیمیشن‌ها باشه! در واقع طراح تعامل یه طرح بصری رو ایجاد می‌کنه که کاربر با استفاده از اون به راحتی وظایف و کارهای اصلیشو انجام بده.

تحقیقات کاربر (UR)

کلاََ کار طراح تجربه کاربر شناسایی یه مشکل و طراحی یه راه‌ حل برای اونه. بله به زبون گفتنش خیلی کار راحتیه! ولی طراح باید وقت زیادی رو صرف تحقیقات گسترده کنه و بازخوردهای کاربران حاضر و بالقوه رو ثبت کنه، همچنین باید در طول مرحله تحقیق، یه سری نظرسنجی، مصاحبه و تست‌هایی درباره قابلیت استفاده محصول طراحی کنه و برای درک بهتر نیازها و اهداف نهایی کاربر یه پرسونای کاربری ایجاد کنه و تازه بعد از انجام این مراحل، داده‌های کیفی و کمی رو جمع می‌کنه و براساس اونها تصمیم می‌گیره که چه طرحی می‌تونه کارآمد و مناسب‌تر باشه!

معماری اطلاعاتی (IA)

معماری اطلاعات بیشتر شبیه یه تمرینه که در اون اطلاعات و محتوا رو به روش‌های قابل استفاده و معناداری سر و سامون می‌دیم. این قسمت رو نباید دست کم بگیریم چون قراره اینجا به کاربر کمک کنیم تا راه رسیدن به اطلاعات موردن ظرش رو پیدا کنه. برای تعیین IA هر محصولی، معمار اطلاعات ارتباط بین مجموعه‌های مختلف محتوا رو بررسی می‌کنه و این طوری میشه که کاربر می‌تونه به اطلاعات مورد نظرش دسترسی راحتی داشته باشه.

وظیفه طراح UX چیه؟

کلی راجع به طراحی تجربه کاربر صحبت کردیم ولی هنوز دقیقاََ به وظایف طراح نپرداختیم.

ببینید یه طراح تمام تلاشش رو می‌کنه تا محصول، سیستم یا سرویسی که می‌سازه تا جایی که ممکنه User Friendly و در دسترس باشه. در واقع اونا از یه سری الگو به اسم طرح‌ های فکری استفاده می‎کنند تا خواسته‌های مردم رو با قابلیت‌های صنعتی و مقدار سوددهی بیزنس تطبیق دهند.

همونقدر که سطح کیفیت محصول و رضایت مشتری برای طراح مهمه، ظاهر کار و جذاب بودنش هم مورد توجه اون قرار داره، ازون‌جایی که رنگ می‌تونه تاثیرات روانشناسی زیادی روی کاربران بذاره پس توی طراحی تجربه کاربری و طراحی رابط کاربری به انتخاب رنگ محصول یا سیستم توجه خاصی شده و یه مورد مهم به حساب میاد.

چهار استیج مهم طرح فکری

 

الهام بخشی، مفهوم سازی، تکرار و عرضه و البته که طراح وظیفه خاصی در هر کدوم از این مراحل داره!

مثلاََ وظیفه‌اش در طول مرحله الهام بخشی، فهمیدن و مشاهده کردنه. برای انجام این‌ کار، باید تجزیه و تحلیل گسترده‌ای انجام بده تا بتونه چالش‌ها و مسائل به‌ وجود اومده رو درک کنه، این تحقیقات می‌تونه شامل مصاحبه کردن با افرادی باشه که درحال حاضر مستقیماََ از محصول استفاده می‌کنند یا در آینده قراره استفاده کنند.

بعد از انجام این تحقیقات، طراح تمام فیدبک‌ ها و نتایج رو جمع‌آوری می‌کنه تا بتونه نیازها، اهداف، نقاط ضعف و رفتارهای مخاطب رو شناسایی کنه. حالا این ویژگی‌ها به چه درد طراح UX می‌خوره؟ باید بگم که با استفاده از این اطلاعات می‌تونه یه پرسونای کاربر طراحی کنه.

اینجا باید به کاری که پرسوناها در زمان تجربه استفاده از یه محصول انجام میدن، توجه کنیم. طراح معمولاََ معماری اطلاعات رو در نظر می‌گیره و از تکنیک‌های مختلفی مثل مرتب سازی کارت استفاده می‌کنه تا جریان کاربری رو برنامه ریزی کنه!

بعد از مشخص شدن جریان طراحی User Experience چه اتفاقی می‌افته؟

وقتی که جریان کاربری مشخص شد، دیگه طراح میدونه کاربر قراره چه مسیری رو طی کنه تا با استفاده از اون محصول یا سرویس نیازهاشو رفع کنه. پس شروع می‌کنه راه‌حل‌های ممکن برای هر قدم از اون مسیر رو ارائه بده و یه Wireframe و مدل اولیه از شکل محصول نهایی بسازه.

مثلاََ این نمونه اولیه به این درد می‌خوره که طراح با آزمایش‌هایی قابلیت استفاده محصول و نحوه ارتباط کاربر با اون رو چک ‌کنه. این همون نقطه‌ایه که نشون میده کاربر با استفاده از این محصول می‌تونه به نیازش پاسخ بده یا نه و یا اینکه چه تغییراتی باید انجام بشه تا محصول ما باکیفیت‌تر و پرکاربردتر باشه.

طراح UX نه تنها باید راه‌حل‌هایی برای مشکلات کاربران در ذهن داشته باشه، بلکه باید این ایده‌ها رو به عنوان بخشی از کار روزمره‌ش ارائه بده و فقط اونا رو توی ذهنش انبار نکنه!

فعالیت طراحی UX همیشه به یه شکله؟

خیر! صحبتایی که کردیم فقط یه نگرش کلی نسبت به روند طراحی تجربه کاربری به حساب میاد. در واقعیت فعالیت‌ها بسته به نوع نیاز شرکت و اندازه اون متفاوتن، مثلاََ کمپانی‌های بزرگ‌تر باید یه تیم طراح استخدام کنه که هر کدوم روی یه جنبه خاصی از پروسه مثل تحقیقات یا طراحی بصری تمرکز کنند، توی شرکت‌های کوچیک‌تر و استارت آپ‌ها، معمولاََ کل بار طراحی رو دوش یه طراح UX است.

در واقع مهم نیست که چه محصول یا سرویسی در حال تولید شدنه، یه طراح تجربه کاربر همیشه چند تا سوال از خودش می‌پرسه و طبق اونها کارش رو شروع می‌کنه:

  • آیا محصولی که قراره طراحی کنم به درد بخور و منطقی هست؟ یا کاربر می‌تونه به راحتی ازش استفاده کنه؟
  • اصلاََ این محصول می‌تونه دردی رو دوا کنه و تأثیر گذار باشه؟
  • کاربرای مختلف با سطح نیاز و توانایی متفاوت، می‌تونند به راحتی این محصول رو استفاده کنند؟
  • آیا محصولم انقدر باکیفیت و مرغوب هست که به کاربر تجربه مثبتی منتقل کنه و با استفاده کردن از اون احساس شادی و رضایت بهش دست بده؟

ابزار مورد نیاز برای طراحی تجربه کاربر

طراح روی چه نوع پروژه‌هایی کار می‌کنه؟

هرچی تکنولوژی پیشرفته‌تر شد، طراحی تجربه کاربری هم گسترده‌تر شد و درحال حاضر هم طراحان UX تونستن تو زمینه‌های مختلفی وارد بشن و کار کنن!

طراحی سایت، اپلیکیشن و نرم‌افزار

همونطور که می‌دونین ما الان تو عصر اینترنت و گوشی‌های هوشمندیم و قابلیت استفاده از یه اپلیکیشن یا وبسایت می‌تونه باعث موفقیت یا شکست اون محصول در بازار بشه. طراح تجربه کاربر و طراح UI هردوشون با هم مسئول تضمین یه تجربه آنلاین خوب برای کاربر هستند.

در واقع از وبسایت‌های تجارت الکترونیک و CRM بگیر تا برنامه‌های دوست‌یابی، همه اینها باید توسط یه طراح UX حرفه‌ای طراحی بشن و مشتری رو راضی نگهدارن.

طراحی صوتی

رابط کاربری صوتی باعث به وجود اومدن انقلابی در نحوه برقراری ارتباط با تکنولوژی شده. مثلاً توی آمریکا بیشتر از 50% بزرگسالان از جستجوی صوتی استفاده می‌کنن.

اینجاست که دوباره پای طراح تجربه کاربر میاد وسط و حالا باید کاری کنه که سیستم های صوتیِ وبسایت‌ها رشد کنن. بنظرتون یه چیزی مثل Amazon Alexa در چه صورتی می‌تونه موفق بشه؟ بله کاملاََ مشخصه که هرچی بیشتر کاربرپسند باشه و طوری طراحی شده باشه که به افراد مختلف با توانایی‌های متفاوت خدمات بده، موفقیت اون هم بیشتر میشه.

واقعیت مجازی VR و واقعیت افزوده AR

با افزایش استفاده از بازار جهانی VR انتظار میره که تا سال 2022 ارزشش به 27 میلیارد دلار برسه، و خب همچین چیز با ارزش و تأثیرگذاری بدون رضایت مشتری به درد نمیخوره؛ پس دورباره سر و کله طراح تجربه کاربر پیدا میشه و این‌بار قراره یه طراحی همه‌جانبه برای این مورد داشته باشه.

بازی Pokemon Go رو یادتونه که چقدر ترکوند؟ باید بگم سازنده این بازی واقعیت افزوده رو یه قدم به جلو برد و خیلی روش کار کرد و به زبون ساده‌تر؛ با یه فناوری خفن تونست دل کاربر رو به‌دست بیاره، پس شاید حالا بدونین که چرا یه طراح UX باید با آخرین فناوری آشنا باشه و طوری از اون استفاده کنه که مطمئن باشه محصولش یوزرفرندلیه و کاربر از کار کردن با اون لذت می‌بره.

طراحی خدمات

طراحی User Experience به محصولات دیجیتال و اشیا قابل لمس محدود نمیشه، بلکه تجربه‌ها نیز باید طراحی بشن و اینجاست که پای طراحی خدمات میاد وسط!

ویکی پدیا یه توضیحی در این باره داره که میگه:

نقل قول
طراحی خدمات شامل: فعالیت برنامه ریزی و سازماندهی افراد، زیرسازی، ارتباطات و اجزای مادیِ یه سرویس، به منظور بهبود کیفیت و تعامل بین ارائه دهنده خدمات و مشتریان اونه، طراحی خدمات ممکنه به عنوان راهی برای اطلاع رسانی به تغییرات در یه سرویس موجود عمل کنه یا یه سرویس جدید رو به طور کامل ایجاد کنه.

در حقیقت این توضیح به ما میگه که طراحی خدمات یه چیز عمقی و زیربنایی محسوب مبشه و باید باعث بشه کاربر احساس مثبتی نسبت به شرکت سازنده پیدا کنه و اعتمادش رو جلب کنه.

فرض کنین وارد شهری شدین و هتلی رو انتخاب می‌کنین که خدماتش مثل حمل و نقل، پذیرایی، تمیزی و غیره مطلوبه و شما احساس راحتی می‌کنین، پس اگه یه دفعه دیگه به اون شهر سفر کنین، بخاطر تجربه خوبتون همون هتل قبلی رو انتخاب می‌کنین و حتی ممکنه به بقیه دوستانتون هم پیشنهاد بدین که اونجا برن! این همون تجربه مثبتیه که طراح تجربه کار انتظارشو داره.

ارزش طراحی User Experience

ارزش طراحی کاربر خیلی زیاده، در واقع این ارزش فقط برای کاربر نیست بلکه بیزنس و برندی که در حال استفاده‌ست هم تحت تأثیر این ارزش قرار دارن.

از نظر کاربر، یه طراحی تجربه کاربر مفید، تجربه‌ایه که باعث بشه ما کارهای روزمره‌مون رو با استفاده از اون محصول و بدون تلاش زیاد و سختی انجام بدیم. مثلاََ تنظیم آلارم ساعت، برنامه‌های چت، تقویم آنلاین و غیره جز محصولاتی هستند که ما روزانه باهاشون سروکار داریم و انتظار داریم که یوزرفرندلی و ساده باشن که بتونیم فعالیت‌هامون رو انجام بدیم و لذت ببریم، پس این میشه نتیجه یه طراحی کاربری خوب ?

بعد از اینکه طراح، تجربیات کاربری رو طراحی کرد، به این فکر میکنه که حالا چطوری نظر کاربر رو جلب کنه و باعث بشه محصولش تو زندگی افراد ارزشِ استفاده داشته باشه. اونها این‌کار رو با استفاده از تمرین‌های فراگیر (طراحی جهانی یا طراحی قابل دسترس)، انجام میدن.

طراحی فراگیر چیه؟

طراحی جهانی، عمل طراحی و ساخت هر چیزی رو طوری در دسترس قرار میده که کاربر بتونه در هر شرایطی با هر توانایی از اون لذت ببره و درکش کنه.

این طراحی شامل هفت قانون مهمه:

  • طراحی مساوی: طراحی باید مفید و کاربردی، برای افراد مختلف با توانایی‌های متفاوت باشه.
  • کاربرد انعطاف پذیر: طراحی باید طیف وسیعی از ترجیحات و توانایی‌های فردی رو شامل بشه (ساده‌ترینش اضافه کردن پنل رنگی برای تغییر رنگ فضای یه اپلیکیشنه).
  • کاربرد ساده و بصری: طراحی باید طوری باشه که صرف نظر از تجربه، دانش و مهارت، به سادگی استفاده بشه.
  • اطلاعات قابل درک: طراحی باید طوری باشه که با صرف نظر از شرایط محیطی یا توانایی کاربر، اطلاعات لازم رو به‌طور مؤثری در اختیارش بذاره و کاربر اونها رو درک کنه.
  • تحمل خطا: باید طوری محصول رو طراحی کنین که خطای احتمالی رو به حداقل برسونین.
  • تلاش فیزیکی کم: طراحی محصول باید طوری باشه که با حداقل خستگی و تلاش قابل استفاده باشه.
  • اندازه و فضای مناسب برای استفاده: طوری طراحی کنین که بدون در نظر گرفتن سایز و وضعیت و میزان تحرک بدن کاربر، فضای مناسب استفاده از محصول رو در اختیارش گذاشته باشین.

طراحی خوب باعث تجارت خوب میشه!

از دید تجاری، طراحی تجربه کاربری درجه یک، باعث رضایت و جلب اعتماد مشتریه؛ در واقع وقتی یه محصول بی‌برو برگرد خوب باشه و کاربر رو به زحمت نندازه، اون رو تشویق به استفاده مجدد از سرویس یا محصول می‌کنه و کاربر با کمال میل قبولش میکنه.

یادتون باشه طراح تجربه کاربر می‌تونه شکل دنیای اطرافمون رو تغییر بده!

همونطور که جناب توماس واتسون میگه:

نقل قول
طراحی خوب، تجارت خوبی رو به همراه داره!

چطوری یه طراح تجربه کاربر بشیم؟

همونطور که تا اینجا خوندین، تجربه کاربر یه حیطه پرماجراست! اصلاََ کارکردن تو همچین محیطی یه علاقه شدید نسبت به مشتری محوری و همینطور مهارت‌های مختلف میطلبه. در واقع حرفه تجربه کاربری می‌تونه خیلی وسیع و چالش برانگیز باشه، مخصوصاََ از نظر مالی! به گفته Glassdoor حقوق متوسط یه طراح آمریکایی 97.460 دلاره.

هیچ بک‌گراند استاندار یا الگوی مشخصی وجود نداره که دقیقاََ ویژگی یه طراح تجربه کاربر رو مشخص کنه ولی بهترین طراح‌ها تو یه سری ویژگی‌ها مشترکن؛ از جمله:

  • توانایی فکر کردن به‌صورت خلاقانه و تحلیلی.
  • استعداد قوی در همدلی و تمرکز روی رضایت کاربر.
  • علاقه به تکنولوژی و نحوه ارتباط انسان با تکنولوژی.
  • مهارت قوی در حل مسئله.
  • مهارت‌های ارتباطی قوی و توانایی همکاری.

مهم‌ترین مهارت‌های یه طراح UX

یه فرد می‌تونه از هر نقطه زندگیش، با هر مدرک و میزان تحصیلاتی وارد این حرفه بشه و حتماََ لازم نیست با مدرک دانشگاهی خاصی پا تو عرصه طراحی تجربه کاربر گذاشت.

کارفرمای شما علاقه داره مهارت‌های مختلف رو ترکیب کنه و از هر آدمی با هر استعداد و توانایی، نیرو داشته باشه، مثل مهارت‌های بیزنسی، نرم‌افزاری یا طراحی و غیره.

فقط بعضی وقتا ممکنه یه سری الزاماتی رو در توضیحات شغلی برای UX ببینید که می‌تونه شامل موارد زیر باشه:

  • تخصص در تولید کردن پرسونا، نقشه سایت، فریم، نمونه‌های اولیه و استوری بُردها.
  • توانایی برنامه ریزی و انجام تست‌های کاربری، نظرسنجی‌ها و ارزیابی‌های رسمی.
  • توانایی تکرار کار خودتون براساس داده‌هایی که از تست کاربری و بازخوردهای کیفی به‎دست آوردین.
  • درک اصول طراحی تعاملی و داشتن مهارت در معماری اطلاعات.
  • توانایی در ترجمه اهداف و داده‌ها به زبان تجربه‌های دیجیتالی.
  • درک معیارهای کسب و کار، و این‌که چطوری طرح‌هاتون می‌تونه به عملکرد محصول کمک کنه.
  • مهارت‌های ارتباطی قوی، توانایی تفسیر و بحث با مشتری و سرمایه گذاران درمورد تصمیمات طراحی تون.
  • انعطاف پذیری و سازگاری!

چیزی که اینجا مهمه و باید بدونین، اینه که بسته به شرکت و ماهیت نقش شما، توانایی‌ها و مهارت‌های لازم تغییر می‌کنه!

یادگرفتن طراحی تجربه کاربر

خیلی از مردم بعد از اینکه توی زمینه‌هایی مثل روانشناسی، علوم رایانه‌ای، بازاریابی یا خدمات مشتری تخصص پیدا کردند، وارد حرفه UX میشن و به طراح تجربه کاربر تبدیل میشن!

چیزی که برای شروع مهمه، اینه که مطالب زیادی بخونیم و تحقیقات زیادی انجام بدیم و البته برای شناخت بهتر پروسه UX، باید با ابزار صنعتی آشنا بشیم و نمونه‌های سه بعدی کار رو طراحی کنیم و بنظر من مؤثرترین روش برای آماده شدن تو این حرفه، گذروندن یه دوره برای یادگیری اساسی تجربه کاربری و کار روی پروژه‌های عملیه!

اگه آدم خلاقی هستید، از تکنولوژی‌های جدید سر در میارین و راحتی کاربر براتون مهمه، دست دست نکنین و با این حرفه، محیط اطرافتون رو به جای بهتر و راحت‌تری برای زندگی تبدیل کنین ^-^

Author

مدیریت سایت

Leave a comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.