هوش هیجانی مصنوعی چیست و چگونه کار می کند؟
تکنولوژی ریاضی هوش هیجانی مصنوعی می تواند به برند های تجاری، آژانس ها و رسانه های گوناگون کمک کند تا پیام های تبلیغاتی و بازاریابی خود را بهبود بخشند.
دنیایی را تصور کنید که در آن ربات ها بتوانند حالات و احساسات انسان را تفسیر کنند و با پیش بینی رفتار بشر پاسخهای مناسب به آن احساسات را بتوانند پیدا کرده و با روحیه انسان تطبیق دهند.
پیشنهاد میکنیم مقاله سه روش لینک گرفتن با انتخاب کلمه کلیدی مناسب برای سئو را مطالعه نمایید.
هوش هیجانی مصنوعی، به عنوان هوش هیجانی مصنوعی یا محاسبه ی عاطفی نیز شناخته میشود. از این هوش در حال حاضر برای توسعه سیستمها و محصولاتی استفاده میشود که میتوانند عواطف انسانی را شناسایی، تفسیر، پردازش و شبیهسازی کنند. در روانشناسی، “عواطف” اصطلاحی است که برای توصیف تجربه احساسی یا حالت رقیق روحی استفاده می شود.
اگر فیلم «Solo: A Star Wars Story» را دیده باشید، پس پوستر هوش هیجانی مصنوعی را دیدهاید: L3-37.
لاندو کالیسیان (با صدای فیبی والر-بریج) که یک دوست و راهنمای شبه انسان است، بردگان را برای فرار از قلعه کسل تحریک می کند، اما در حین انحراف از مسیر به شدت آسیب می بیند. لاندو (با بازی دونالد گلاور) نیز در جریان فرار مصدوم می شود.
“ربات بیدار” توانایی این را دارد که همدلی را با تفسیر وضعیت عاطفی یک انسان شبیه سازی کند، رفتار های او را با پاسخ درخور تطبیق دهد و پاسخ مناسب به آن احساسات نشان دهد.
اکنون، این مثال ممکن است باعث شود برخی از متخصصان امر بازاریابی و تبلیغکنندگان ویدیویی فکر کنند که احساسات در هوش هیجانی مصنوعی مثل یک داستان علمی تخیلی است. اما این احساسات بسیار واقعی است.
در حال حاضر برخی از شرکتهای دانش بنیان در تلاش هستند تا به رایانهها این ظرفیت را بدهند که احساسات انسان را بخوانند و به طرز شگفتانگیزی که انسانی هم به نظر میرسد، نسبت به آن واکنش نشان دهند. این مساله شامل Affectiva که یک شرکت فناوری سنجش احساسات است نیز می شود. این شرکت در سال 2009 از آزمایشگاه رسانه ای دانشگاه MIT خارج شد، و با Realeyes که آن هم یک شرکت فناوری سنجش احساسات خارج شده از دانشگاه آکسفورد است ادغام گردید.
اما جدا از اینها چگونه فناوری این شرکت ها به برند های تجاری، آژانس ها و شرکت های رسانه ای کمک می کند تا پیام های تبلیغاتی و بازاریابی خود را بهبود بخشند؟ بیایید با بررسی نحوه عملکرد محاسبات به پاسخ های این سؤال بپردازیم.
هوش هیجانی مصنوعی چگونه کار می کند؟
برندهای تجاری فهمیده اند که احساسات بر رفتار و تصمیم گیری مصرف کنندگان تأثیر می گذارد. بنابراین، برندهای تجاری حاضرند برای پژوهش در مورد بازار پول خرج کنند تا تعامل عاطفی مصرف کننده با محتوای برند خود را درک کنند.
شرکت Affectiva از یک وب کم برای ردیابی پوزخند، لبخند، اخم و چین صورت کاربر استفاده می کند که سطح تعجب، سرگرمی یا سردرگمی کاربر را بتواند اندازه گیری کند.
همچنین از یک وبکم برای اندازهگیری تعداد ضربان قلب کاربر بدون استفاده از حسگر و تنها با ردیابی تغییر رنگ در صورت فرد استفاده میکند.
شرکت Affectiva این تکنولوژی را به یک راه حل مبتنی بر ابر تبدیل کرده است که از “کدگذاری چهره” و نرم افزار تشخیص احساسات برای دانستن واکنش های احساسی مصرف کننده به محتوای دیجیتال استفاده می کند. تمام چیزی که یک برند یا یک شرکت رسانه ای نیاز دارد، چند پانل با وب کم استاندارد و اتصال به اینترنت است.
همانطور که بینندگان ویدیویی را تماشا می کنند، Affdex محصول Affectiva، لحظه به لحظه حالات چهره و احساسات آنها را اندازه گیری می کند. سپس نتایج جمع آوری شده را در داشبورد نمایش می دهد.
محصول Affdex for Market Research همچنین الگوهای رفتار خاصی از کاربر را به متخصصان امر بازاریابی ویدیویی و تبلیغکنندگان ارائه میکند که از پایگاه داده احساسات گسترده Affectiva گرفته و مستقیماً با مواردی چون فراخوانی برای نام گذاری برند های تجاری، افزایش فروش، قصد خرید و احتمال اشتراکگذاری مرتبط است.
معیار ویدیو یا آگهی در مقابل آگهیهای رقبا بر اساس جغرافیا، دسته محصول، مدت پخش یک ویدیو و بازدیدهای تکراری است. حدود یک سوم از برندهایی که Fortune Global 100 معرفی کرده: از جمله برندهایی مانند Kellogg’s و Mars و همچنین شرکتهای رسانهای مانند CBS، برای بهینهسازی محتوا و هزینههای رسانهای از Affdex استفاده کردهاند.
شرکت Realeyes در مقام مقایسه، از وب کم و اسکن چهره رایانه ای و یادگیری ماشینی برای سنجیدن احساسات مردم در زمان تماشای محتوای ویدیویی آنلاین استفاده می کند.
در آغاز یک برند تجاری، آژانس یا شرکت رسانه ای، جغرافیای مورد نظر و مخاطب خاصی که می خواهد مورد بررسی قرار دهد را انتخاب می کند.
در مرحله بعد،Realeyes تعداد 300 بیننده را در نظر میگیرد که هر زمان که بخواهند ویدیوها را در دستگاه خود تماشا کنند.
سپس، الگوریتمهای سیستم Realeyes، حالات چهره در فضای ابری را پردازش و تجزیه و تحلیل میکنند و نتایج را در عرض 24 ساعت، در داشبورد نشان میدهد.
بررسی های انجام شده توسط Realeyes یافته های آزمایش ها و برنامه ریزی رسانه ای را با هم ترکیب میکند تا متخصصان امر بازاریابی و تبلیغ کنندگان ویدیو را قادر سازد سلیقه و احساس مصرفکنندگان در مورد محتوای ویدیوی خود را بفهمند.
این مساله به برند های تجاری مانند کوکاکولا، هرشی، و مارس، آژانس هایی مانند Ipsos، MarketCast و Publicis
، و همچنین شرکتهای چند رسانهای مانند Oath، Teads و Turner اجازه میدهد تا محتوای خود را بهینه کنند و ویدیوهای تبلیغاتی خود را برای مخاطب مناسب خود بسازند.
پتانسیل بازاریابی در این فناوری جدید بسیار زیاد است. این شرکت تخمین می زند که 70 درصد از نتایج بازاریابی ناشی از اثربخشی حضور و کار افراد خلاق است در حالی که فقط 10 درصد از هزینه ها روی این محرک کلیدی سرمایه گذاری می شود. این یعنی در حال حاضر پول زیادی در این راه به هدر می رود.
همچنین Mordor Intelligence تخمین می زند که بازار جهانی برای تشخیص چهره و احساسات نرخ رشد متوسط 32.7 درصدی را در طی پنج سال آینده شاهد خواهد بود.
اگر علاقمند به بررسی بیشتر کار Affectiva هستید، می توانید مقاله رففی خاچادوریان را در نیویورکر با عنوان “ما می دانیم که چگونه احساس می کنید” را بخوانید. در این مقاله خاچادوریان با رانا ال کالیوبی، بنیانگذار و مدیر عامل Affectiva مصاحبه کرده است. کالیوبی از هوش هیجانی مصنوعی طرفداری می کند و ماموریت دارد از هوش هیجانی مصنوعی برای بهبود نحوه تعامل افراد با فناوری و همچنین یکدیگر استفاده کند.
میکل جاتما (Mihkel Jäätma) یکی از بنیانگذاران و البته مدیر عامل Realeyes، هفته گذشته در شهر نیویورک بود و من این فرصت را پیدا کردم که با او مصاحبه کنم. میکل مشتاق پروژه ی انسانی سازی کلان دادههایی است که به طور فزاینده بر زندگی روزمره ما تاثیر می گذارند. او ماموریت خود را یافتن راهی برای وصل کردن تحقیقات آکادمیک به احساسات انسانی، جدیدترین یافته ها در یادگیری ماشینی و برنامه های کاربردی تجاری می داند.
این متن صاحبه ی من و میکل:
مصاحبه با Mihkel Jäätma، یکی از بنیانگذاران و مدیر عامل Realeyes
گرگ: شرکت شما به تازگی اعلام کرده که بودجه 16.2 میلیون دلاری برای هزینه بر روی پروژه ی هوش هیجانی مصنوعی دارد. آیا این امر شرکت شما را قادر میسازد تا به جای
پیشرفتهای تدریجی، فناوریهای پیشرفتی ایجاد کنید؟
میکل: قطعا پیشرفت های موفقیت آمیز در پیش روی ما هستند. کاری که ما انجام می دهیم اساساً آموزش کامپیوترها برای درک احساسات انسان است. بنابراین، تا آنجا که پیشرفتی وجود داشته باشد، این امر نیز به همان اندازه می تواند موفق باشد و به پیش برود.
توانایی درک و تعیین کمیت ها در ذهن انسان هدف نهایی در این فناوری است و البته که تکنولوژی ما به ما کمک می کند تا زودتر به آنجا برسیم. این مساله همان چیزی است که ما الان داریم روی آن سرمایه گذاری میکنیم، و البته فکر میکنم چنین امری نحوه تعامل هر روز مردم با تکنولوژی را کاملاً تغییر خواهد داد.
در حال حاضر، اگر به کسب و کار ما نگاه کنید، تمرکز ما روی فضای کاری بازاریابی و ایجاد اختلال در نحوه فعالیت های بازاریابی است. ما از این کاری که داریم انجام می دهیم بسیار خوشحالیم.
در استفاده موثرتر از ویدیو، کارهای زیادی برای کمک به متخصصان امر بازاریابی وجود دارد. ما از بازنویسی قوانین سادهتر و با حضور افراد بیشتر که چنین هدفی را دنبال می کنند لذت میبریم. اما کاری که سرمایهگذاری ما انجام میدهد این است که فراتر از فضای بازاریابی نگاه کنیم و ببینیم چگونه میتوانیم از این فناوری به طور گستردهتر در صنایع دیگر نیز استفاده کنیم.
به عنوان مثال یکی از حوزه های اولویت کاری ما در آینده، مراقبت های بهداشتی است، به ویژه سلامت روان. اگر دستگاههای ما بتوانند بفهمند چه زمانی استرس داریم یا در شرف افسرده شدن هستیم، آنگاه این فناوری میتواند واقعاً تأثیر مثبتی بر کل جامعه داشته باشد.
این تکنولوژی خیلی جالب است و ما نیز در حال حاضر در حال دنبال پیدا کردن چند شریک کلیدی برای کمک به گسترش آن هستیم. فکر میکنم همه متوجه شدهاند که هوش هیجانی مصنوعی نقش بزرگتر و عمیق تری در زندگی ما ایفا میکند و ما نیز میخواهیم مطمئن شویم که چنین امری بر زندگی انسان تأثیر مثبتی دارد.
گرگ: پس با این حساب چرا فک می کنید اکنون زمان مناسبی برای گسترش تجارت خاص شماست؟
میکل: خب البته که فاکتور های زیادی وجود دارد. اولاً، به دلیل تعداد زیاد دستگاههای متصل به اینترنت که اکنون در دسترس هستند، هیچ زمان بهتری مثل الان نمی توانسته ایم اینقدر موفق عمل کنیم. سال گذشته یک نقطه عطف برای ما ایجاد شد، چرا که اولین سالی بود که تعداد وبکمهای متصل به اینترنت در این سیاره از تعداد چشم انسان ها فراتر رفت. بنابراین حرف من این است که این زیرساخت تا کنون در چنین مقیاسی وجود نداشته است و البته در آینده به رشد خود ادامه خواهد داد.
عنصر دیگر، فناوری بینایی کامپیوتری و یادگیری ماشینی است که به دوربین های این فناوری کمک می کند تا احساسات ما را رمزگشایی کنند، همچنین در این راه د یک گام بزرگ به جلو برداشته است (منظورم این است که ما یک دهه روی این موضوع کار کرده ایم، بنابراین پیشرفت های زیادی در استفاده واقعی از دوربین ها برای امر بازاریابی حاصل شده است).
هم اکنون چند سال است داریم این طرح را اجرا میکنیم، برا این قضیه پایگاه داده عظیمی نیز ایجاد کردهایم که به نوبه خود به این الگوریتمها کمک میکند تا بهتر از قبل شوند. بنابراین، این ادعا داریم که اولین بار در تاریخ است که این سه مساله دارند با هم ترکیب میشوند و این فناوری پیشرفت بزرگی را برای ما ایجاد میکند.
گرگ: آیا با سهم بزرگی از یک بازار کوچک شروع می کنید؟
میکل: خوب، ما در یک بازار کاملاً جدید پیشگام هستیم، بنابراین در حال حاضر سهمی بزرگ از صنعتی را داریم که پیشبینی میشود خیلی زود و سریع رشد کند.
گرگ: آیا تیم خوبی را کنار خود دارید؟
میکل: قطعا. تیم ما همه چیز ما است. بنابراین، در حال حاضر بیش از نیمی از تیم ما در بخش تحقیق و توسعه کار می کنند، زیرا می خواهیم مطمئن شویم که به سرعت خود را با خواسته های بازار وفق می دهیم. اما، این مساله تنها در مورد ساخت فناوری نیست، بلکه در مورد این است که از این تکنولوژی به درستی استفاده شود. بنابراین، خیلی مساله ی حیاتی بوده که کل تیم اجرایی ما از افراد قابلی تشکیل شود. بعضی از همکاران ما از مدیران و کارکنان ارشد بوده اند، مثل همان مدیر اجرایی جدیدمان، بری کلمن، که یک مدیر بسیار با تجربه است و شرکت را در چهار کشوری که در آن حضور داریم اداره میکند. بری به کارآمدتر شدن افراد در تعامل با یکدیگر کمک میکند.
همچنین افراد جدیدی داریم که به تیم ما در بازار می پیوندند. پروفسور ماجا پانتیک نیز به مدت چهار سال است که به عنوان مشاور علمی با ما کار میکند و با گسترش بخشهای جدید در مراقبت های سلامت، بیشتر به ما کمک خواهد کرد.
گرگ: آیا دنبال راهی نیستید که علاوه بر تولید محصول تان بتوانید این محصولات را به بازار نیز عرضه کنید؟
میکل: البته. من یک تیم فوق العاده دارم که محصولات را هر روزه به دست مشتریان می رسانند. علاوه بر این با آژانسها و پلتفرمهای چند رسانهای نیز همکاری نزدیکی داریم تا به توزیع و گسترش این تکنولوژی در کسب و کار کمک کنیم. بنابراین، تیم فروش خود را داریم، اما این بودجه به ما کمک میکند تا این مشارکت در بازار را بسیار گسترده تر از قبل دنبال کنیم. ما به هر شکل یک شرکت نرم افزاری سازمانی هستیم و مشارکت های صنعتی در رشد کسب و کار، برایمان امری کاملاً کلیدی است.
گرگ: آیا موقعیت شما در بازار 10 و 20 سال آینده تضمین شده است؟
میکل: قطعا. من معتقدم که ما دسته ای از افراد، دادهها و تکنولوژی را داریم که میتوانیم سالهای آینده در حوزه ی کاری خود پیشرو باشیم.
گرگ: در نهایت، آیا فرصت خاصی را پیش روی خود میبینید که دیگران آن را ندیده باشند؟
میکل: خوب، در حقیقت به شکلی بسیار نزدیک داریم با مشتریان اصلی خودمان کار می کنیم تا اطمینان حاصل کنیم که از منحنی های اقتصادی جلوتر بمانیم و از این رو هر فرصت جدیدی که در بازار باشد را شناسایی می کنیم. دیگران فرصتهای عظیمی را دارند پیش روی خود می بینند که این تکنولوژی پایه و اساس آن است. از همین رو است که روابط ما، همراه با دادهها، استعدادها و تیمی که داریم باعث شده تا شروع موفقی در این عرصه داشته باشیم.