رویاروی با رد شدن تجربه خوشایندی نیست و باعث احساس شکست در نویسندگی می شود. پی.اس هافمن پنج راه برای رو به رو شدن هوشمندانه با شکست پیشنهاد می کند و اینکه چطور بعد از این شکست ها خود را برای موفقیت آماده می کند حتی زمانی که توسط ناشر یا آژانس ها رد شدید.
این اتفاق چند هفته قبل برای من پیش آمد:
من یک داستان کوتاه را تمام کردم. ماه ها روی این داستان کار کردم و نمی توانم به شما بگویم که چند پیش نویس را دور انداختم! در نهایت آن را برای یکی از ناشرین مورد علاقه ام ارسال کردم.
و آن ها مرا رد کردند؛ دوباره.
با همه ی این اوصاف من این را یک پیروزی بزرگ در نویسندگی خودم حساب می کنم. می دانید چرا؟
آیا می دانید تفاوت بین یک نویسنده بزرگ و “یک شکست واقعی” چیست؟
نویسندگان بزرگ این را می دانند:
شکست یک گزینه نیست؛ این یک ضرورت است. بیشتر نویسندگان جدید ( همچنین تعداد شگفت انگیزی از نویسندگان حرفه ای) وقتی به آن حجم منتقدانه از “یک شکست بسیار بزرگ” برخورد می کنند، منصرف می شوند. دلایل بسیاری هم برای آن می آورند، مثل:
o وقت کافی برای نوشتن ندارم.
o همیشه چیز جدید بعدی را شروع می کنند. (کار قبلی خود را نیمه کاره رها می کنند.)
o صرف صدها ساعت وقت روی یک نسخه خطی می گذارند، تنها به این دلیل که برای 17 بار پشت سرهم آن را رد کردند.
برای بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان این رد شدن، باعث افتخار بود. استیون کینگ حتی آن ها را به دیوارهای اتاقش می چسباند. شکست دائمی نیست… مگر اینکه تصمیم بگیرید برای همیشه تسلیم شوید.
شکست واقعی در نوشتن چگونه است؟
شخصی که از نوشتن رمان رویایی خود دست می کشد یا کسی که نوشتن را ترک می کند به این دلیل که به این نتیجه رسیده است که ارزش این مسیر طولانی و دشوار را ندارد که با شکست روبرو شود. نویسندگان بزرگ می فهمند که شکست ها همچون آتش در کوره آهنگری هستند که مهارت آن ها را افزایش می دهد. شکست سریع ترین و در بسیاری از موارد، تنها راه رشد است. رشد نویسنده بعد از شکست او میسر می شود.
5 راه برای شکست هوشمندانه در نوشته های خود
1. کدام شکست بیشتر شما را آزار می دهد
احساس شکست در نویسندگی، این همان شکستی است که می خواهم الان درباره آن فکر کنید. بقیه این استراتژی ها به شما کمک می کند تا از شکست های خود بیشتر استفاده کنید. بنابراین آنچه در حال حاضر نوشته های متفکرانه شما را خراب می کند:
o وقت نوشتن پیدا نمی کنید؟
o آیا نمی توانید هنگام نوشتن تمرکز کنید؟
o آیا نمی توانید از آخرین بار که داستان کوتاه تان رد شد، عبور کنید؟
2. شکست های خود را در آغوش بگیرید
پنهانش نکنید و آن را کامل قورت ندهید. وانمود نکنید از شکست خود احساس درد نمی کنید. احساسات قدرتمندترین ابزار نویسنده هستند. احساس شکست در نویسندگی را احساس کنید و از آن احساسات استفاده کنید. در بهترین حالت، این احساس را به یاد می آورید و انگیزه شما برای موفقیت بهتر می شود. در بدترین حالت، چیز جدیدی برای نوشتن خواهید داشت.
3. اما در احساس شکست باقی نمانید
شما بیست و چهار ساعت وقت دارید تا درد ناکامی (شکست در نویسندگی) را احساس کنید. بعد از آن، باید با آن فشار به جلو حرکت کنید و ادامه دهید. دلیلی برای ادامه دادن نوشتن پیدا کنید و ادامه دهید. وقتی روی نوشتن کلمات و ایده های جدید متمرکز شوید، دیگر وقت ناامیدی نخواهید داشت.
4- چرا شکست خوردید؟ (این یکی انتقادی است)
o شما باید برای نوشتن مشتاق باشید و کارهای بهتری انجام دهید.
o شما باید اراده داشته باشید که شکست های خود را تجزیه و تحلیل کنید. هر چیزی پیدا کنید که کارساز باشد.
به طور مثال، اگر جایی نشستن و نوشتن برای شما دشوار است؛ زمان دیگری برای نوشتن خود مثلا هفته آینده تنظیم کنید. اهداف اولیه خود را بنویسید و نحوه انجام کار خود را پیگیری کنید. مشتاق پیشرفت کردن، باشید. اگر ناامید هستید، من نام برخی از نویسندگان را شنیده ام که خود را به صندلی های خود می بستند… اما نمی توانم تأثیر این استراتژی را بر سلامت روانی شما تضمین کنم.
o برای اهداف بلند مدت (مانند انتشار نوشته ی خود) من به شما پیشنهاد می کنم، مهارت های نوشتاری خود را با خواندن کتاب ها و وبلاگ های بیشتری درباره نوشتن، قوی تر کنید.
آیا می خواهید هرچه سریعتر پیشرفت کنید؟ Writer’s Digest همچنین دوره ها و کارگاه های آنلاین را ارائه می دهد که به شما کمک می کند، کار خود را انجام دهید.
پیشنهاد می کنیم مقاله بیش از 100 نوع ایده تولید محتوا
و تولید محتوای خوب را نیز بخوانید.
5. سریعتر شکست بخورید تا بتوانید بیشتر شکست بخورید
هافمن در ادامه بیان می کند که آخرین داستان کوتاه خود را برای 10 نشریه مختلف ارسال کردم. آنها 10 پاسخ مشابه و کوتاه به من دادند: “ممنون ، اما نه ممنون”.
از این شکست چه چیزی یاد گرفتم؟
ابتدای داستان من یک اشکال اساسی داشت. هیچ کس بیشتر از چند صفحه ی اول آن را نخوانده بود. هیچ کس طرفدار شخصیت قهرمان داستان من نشده بود. نیاز به کار بیشتری داشت؛ خصوصا در ابتدای داستان.
بعد از دو هفته دیگر که به صورت اختصاصی روی شخصیت قهرمان داستان کار کردم تا قهرمان شخصیتی دوست داشتنی تر داشته باشد، همچنین ابتدای داستان را قوی تر کردم (در نهایت بیش از 1000 کلمه را برش دادم)، و داستان را دوباره ارسال کردم.
ناشران شروع به صحبت با من کردند. یکی از آنها از من خواست که برای دوره ارسال ماه اوت، دوباره برای آن ها داستان را ارسال کنم. نه، هنوز نوشته ی من انتشار پیدا نکرده است، اما من یک قدم فاصله دارم.
استراتژی پشت “شکست سریع”
در حقیقت هیچ یک از ما نمی خواهد شکست بخورد، من شک دارم که هرگز قصد داشته¬ام در نوشتن داستان هایم شکست بخورم؛ اما هنوز هم این امر اجتناب ناپذیر است. بنابراین، آخرین استراتژی برای شما نویسندگان عبارت است از:
سر خود را بارها و بارها به دیوار نکوبید و بپرسید “چرا اینقدر درد دارد؟” در عوض، وقتی می بینید شکست خورده اید، بایستید و آن را تشخیص دهید. دلیل عدم موفقیت خود را بفهمید و برای رفع مشکل گام بردارید.
بگذارید بگوییم شما می خواهید با داستان بعدی خود یک صدا یا سبک جدیدی را امتحان کنید. اما این کار ریسک زیادی دارد، شما نمی دانید که سبک جدید تان نتیجه می دهد.
یکی از ایرادتای که بسیاری از افراد دارند همه ی زمان شان را برای نوشتن کل داستان صرف می کنند. فقط چند صفحه اول را بنویسید و ببینید آیا دوستان شما می خواهند بیشتر بخوانند.
هدف سریعتر شکست دادن است. به این ترتیب، شما شانس بیشتری برای تصحیح و بهبود هنر خود پیدا می کنید به گونه¬ایی که مردم واقعاً می خواهند آن را بخوانند.
آیا از شکست های خود به روش صحیح استفاده می کنید؟
دوست نویسنده، من از شکست هیجان زده شدم و امیدوارم شما هم باشید.
زیرا شکست های ما می توانند ما را قوی تر کنند و داستان هایی را که می گوییم بسیار بهبود ببخشند. نوشتن یک مبارزه است و همیشه خواهد بود. حتی برخی از مشهورترین نویسندگان (که سالانه میلیون ها کتاب می فروشند) اعتراف می کنند که اشتباه شروع کردند، کتاب هایی که نمی توانستند بفروشند و ایده های بد، دست و پنجه نرم کردند.
شکست های فاجعه بار خود را در آغوش بگیرید. زیرا با شکست های خود، به آرزوهای نوشتاری خود خواهید رسید.
با پذیرش احساس شکست در تولید یک محتوا و نویسندگی گامی به سوی جلو بردارید. در پایان این سوالات را از خود بپرسید و با ما به اشتراک بگذارید. دردناک ترین شکست شما در نوشتن چیست؟
o چرا شکست خوردی؟
o از این شکست چه آموختید؟
o چگونه می خواهید مطمئن شوید که دفعه دیگر “برنده” می شوید؟
o از احساس شکست در نویسندگی به نظرتان بهره ایی برده اید؟
