چگونه بیوگرافی شخصی بنویسیم
یادگیری نحوه نوشتن بیوگرافی شخصی یکی از بهترین روشهای تولید محتوا برای معرفی کردن خود به دیگران است. اما اگر قرار است برای دانشگاه، وبسایت حرفهای یا حساب کاربری خود در شبکههای اجتماعی بیوگرافی شخصی بنویسید باید برای آن وقت بگذارید و فکر کنید که بهترین نحوه نوشتن بیوگرافی شخصی برای پلتفرم مورد نظر شما چیست؟
روش اول: بیوگرافی حرفهای
شماره یک
در نوشتن بیوگرافی حرفه ای
هدف و مخاطب خود را مشخص کنید. قبل از اینکه شروع به نوشتن بیوگرافی کنید، باید بدانید برای چه کسی مینویسید. بیوگرافی شما اولین معرفی شما به مخاطبان شماست و بهتر است مخاطبان سریع و موثر با شما و آنچه انجام می دهید ارتباط برقرار کنند. بیوگرافی که برای یک صفحه وبسایت شخصی مینویسید میتواند بسیار متفاوت از بیوگرافی باشد که برای دانشگاه مینویسید. لحن خود را مشخص کنید که آیا بیوگرافی شخصی خود شما باید رسمی باشد یا میتواند شخصیتر و حتی همراه با شوخی و طنز باشد.
شماره دو
نمونههای بیوگرافی را جستجو کنید که مخاطب را به سمت خود جذب میکنند. یکی از بهترین راهها برای درک آنچه مخاطبان شما از بیوگرافی شخصی شما انتظار دارند این است که به سراغ بیوگرافی اشخاصی بروید که در زمینه کاری شما فعال هستند. مثلا اگر در زمینه بازاریابی فعالیت میکنید و قصد تبلیغ وبسایت خود را دارید، به سراغ وبسایتهای مشابه بروید و ببینید آنها چگونه بیوگرافی شخصی خود را نوشتهاند. لینکدین و حسابهای توییتر از جمله بهترین مکانها برای جستجوی این نمونهها هستند.
شماره سه
اطلاعات خود را محدود کنید. در این قسمت کمی به خود سخت بگیرید. یادتان باشد ممکن است حتی جالبترین خاطراتتان هم مناسب نباشند. مثلا در بیوگرافی یک نویسنده کتاب معمولا از موفقیتهای او در زمینه نوشتن گفته شده است، در حالی که در بیوگرافی یک ورزشکار از قد و وزن او گفته میشود. اشکالی ندارد کمی جزئیات اضافه کنید، ولی قرار نیست بیوگرافی شخصی شما به این جزئیات بپردازد. جزئیات را محدود کنید و آنها را مرتبط نگه دارید.
شماره چهار
به صورت سوم شخص بنویسید. نوشتن به صورت سوم شخص، لحن شما را عینی تر می کند، انگار شخص دیگری این بیوگرافی را نوشته است که البته در شرایط رسمی مفید هم هست. مثلا نوشتن بیوگرافی شخصی خود را با جملهای مثل «جوآن اسمیت یک طراح گرافیک در بوستون است»، شروع کنید، نه با جمله «من یک طراح گرافیک در بوستون هستم».
شماره پنج
نوشتن بیوگرافی شخصی خود را با نامتان شروع کنید. نام و نام خانوادگی شما باید اولین چیزی باشد که مینویسید. افرادی که بیوگرافی شخصی شما را میخوانند، هیچ چیزی در مورد شما نمیدانند. یادتان باشد از نام مستعار استفاده نکنید.
شماره شش
عنوان شغلی خود را بیان کنید. برای امرار معاش چه کاری انجام میدهید؟ چقدر تجربه و تخصص دارید؟ اینها را برای آخری بیوگرافی نگذارید، قرار نیست خوانندگانتان حدس بزنند شما چه کسی هستید. نه! آنها چنین کاری را نمیکنند و اگر در مورد شغلتان ننویسید، خیلی زود علاقهشان به شما را از دست میدهند. برای مثال بنویسید: دن کلر ستوننویس بولدر تایمز است.
شماره هفت
اگر دستاوردی دارید که به پلتفرمی که برای آن بیوگرافی شخصی مینویسید، مربوط است، آن را ذکر کنید. یادتان باشد که بیوگرافی شما، رزومه نیست و قرار نیست همه دستاوردهایتان را پشت سر هم ردیف کنید. مخاطبین شما هیچ تصوری از موفقیتهای شما و اهمیت آنها ندارند، مگر اینکه آنها را توصیف کنید. مثلا بنویسید:
دن کلر ستون نویس بولدر تایمز است. مجموعه او تحت عنوان «All that and More» در سال 2011 جایزه معتبر «Up-and-Comer» بولدر را برای نوآوری کسب کرد.
شماره هشت
وارد جزئیات شخصی شوید. وارد کردن جزئیات شخی روش خوبی برای جذب مخاطب است، اما یادتان باشد خیلی در بیان جزئیات پیش نروید و لحن گفتار خود را عوض نکنید. به مثال زیر توجه کنید:
دن کلر ستون نویس بولدر تایمز است. مجموعه او تحت عنوان «All that and More» در سال 2011 جایزه معتبر «Up-and-Comer» بولدر را برای نوآوری کسب کرد. او وقتی که به صفحه کامپیوتر نچسبیده است، وقت خود را به باغبانی و یادگیری زبان فرانسوی میگذراند و تلاش میکند بدترین بازیکن تیم راکیها نباشد.
شماره نه
نتیجهگیری را با درج اطلاعات مربوط به پروژههایی که در دست دارید، انجام دهید. مثلا اگر نویسنده هستید با نام کتابی که در حال نوشتن آن هستید، نتیجهگیری کنید. به مثال زیر دقت کنید:
دن کلر ستون نویس بولدر تایمز است. مجموعه او تحت عنوان «All that and More» در سال 2011 جایزه معتبر «Up-and-Comer» بولدر را برای نوآوری کسب کرد. او وقتی که به صفحه کامپیوتر نچسبیده است، وقت خود را به باغبانی و یادگیری زبان فرانسوی میگذراند و تلاش میکند بدترین بازیکن تیم راکیها نباشد. وی در حال حاضر مشغول تهیه کتاب خاطرات خود است.
شماره ده
اطلاعات تماس خود را وارد کنید. این کار معمولاً در آخرین جمله انجام می شود. اگر قرار است بیوگرافیتان به صورت آنلاین منتشر شود، مواظب باشید که آدرس ایمیلتان گرفتار هرزنامهها نشود. اگر فضای پلتفرم موردنظر اجازه میدهد، غیر از ایمیل، چند روش تماس دیگر مثل آیدی توییتر یا صفحه لینکدین خود را هم در قرار بدهید. به مثال زیر دقت کنید:
دن کلر ستون نویس بولدر تایمز است. مجموعه او تحت عنوان «All that and More» در سال 2011 جایزه معتبر «Up-and-Comer» بولدر را برای نوآوری کسب کرد. او وقتی که به صفحه کامپیوتر نچسبیده است، وقت خود را به باغبانی و یادگیری زبان فرانسوی میگذراند و تلاش میکند بدترین بازیکن تیم راکیها نباشد. وی در حال حاضر مشغول تهیه کتاب خاطرات خود است. در صورت تمایل میتوانید از طریق آدرس ایمیل:
dkeller@email.com و یا در توییتر از طریق آیدی TheFakeDKeller با او ارتباط برقرار کنید.
شماره یازده
حداقل 250 کلمه بنویسید. این مقدار کافی تا مخاطبین آنلاین شما با زندگی و شخصیت شما آشنا شوند بدون اینکه حوصلهشان سر برود. مراقب باشید حداکثر تعداد کلماتی که مینویسید، 500 کلمه باشد، نه بیشتر از آن.
شماره دوازده
ویرایش کنید. خیلی به ندرت امکان دارد که وقتی اولین بار نوشتن شما تمام شود، بیوگرافی هم حاضر و آماده شده باشد. یادتان باشد بیوگرافی شخصی فقط یک تصویر کوچک از زندگی شخصی شماست، بنابراین با بازخوانی آن ممکن است متوجه اطلاعاتی شوید که یادتان رفته است بنویسید. اگر امکان دارد از دوستی بخواهید بیوگرافی شخصی شما را بخواند و نظر بدهد. این کار بسیار مهم است زیرا دوست شما میتواند متوجه شود که آیا همه آنچه را که میخواستید بیان کردهاید یا خیر.
شماره سیزده
بیوگرافی خود را به روز نگه دارید. هر چند وقت یک بار، به عقب برگردید و بیوگرافی خود را به روز کنید. با انجام این کار و اضافه کردن موارد کوچکی که لازم هستند، در صورتی که دوباره نیاز به نوشتن بیوگرافی داشته باشید، در وقت صرفه جویی خواهید کرد.
روش دوم: نوشتن بیوگرافی برای دانشگاه
شماره یک
یک داستان بگویید. روشی که برای بیوگرافی حرفهای گفتیم، به درد تقاضای ورود به دانشگاه نمیخورد. برای نوشتن بیوگرافی برای دانشگاه باید به تمام نکات توجه کرد و بهترین راه ساختن داستان است، نه شرح و توصیف. میتوانید از یکی از ساختارهای زیر استفاده کنید:
ساختار تقویمی
این ساختار از ابتدا شروع و در پایان تمام میشود. اگر زندگی جالبی داشته باشید که بتواند شما را از مرحله A به مرحله B و سپس به مرحله C برساند، این روش سادهترین روش برای شماست و البته خیلی هم خوب کار میکند.
ساختار دایرهای
این ساختار از یک لحظه مهم یا اوجگیری (D) شروع میشود به مرحله (A) برمیگردد و سپس تمام وقایع منتهی به مرحله (D)، یعنی وقایع مراحل (B، C)، را توضیح میدهد و در نهایت مخاطب را با یک دایره کامل روبرو میکند. این ساختار برای ایجاد تعلیق مناسب است، مخصوصا وقتی که رویداد D آنقدر عجیب یا باورنکردنی است که خواننده ترجیح میدهد کمی راهنمایی شود.
ساختار بزرگنمایی
این ساختار بر روی یک واقعه مهم (به عنوان مثال C) تمرکز میکند تا بتواند به صورت نمادین یک داستان بزرگتر را بیان کند. ممکن است از جزئیات کوچک دم دستی (a، d) هم برای جهتدهی به خواننده استفاده شود، اما به هرحال داستان خودش آنقدر ارزش و اهمیت دارد که نیازی به جزئیات نداشته باشد.
شماره دو
تمرکز خود را حفظ کنید. قرار است دانشگاه داستان شما را بشنود تا بفهمد آیا برای آنجا مناسب هستید یا نه. اما برای این که نشان بدهید به درد آنجا میخورید، نیازی به چاپلوسی کردن و تعریف از دانشگاه نیست. مثلا به این مثال غلط نگاه کنید:
«UCSF دارای یکی از رتبههای برتر مدارس علوم پزشکی تحقیقاتی در جهان است که میتواند بنیان لازم برای دستیابی به آرزوی مادامالعمر خود یعنی پزشک شدن را در اختیار من قرار دهد».
دانشگاهی که میخواهید در آنجا تحصیل کنید، خودش میداند کجاست و چه امکانات و برنامههایی دارد. وقت خواننده را به این صورت هدر ندهید. یادتان باشد اینگونه تعریف و تمجیدها از دانشگاه نشان میدهد که شما برای آنجا مناسب نیستید. به این مثال درست دقت کنید:
«وقتی برادرم پنج ساله بود من شاهد بودم که چگونه یک پزشک جان او را نجات داد و هرگز آن لحظه را فراموش نکردم. از همان روز میدانستم که زندگی خود را وقف پزشکی خواهم کرد. برادرم بسیار خوششانس بود که جراح وی در یکی از بهترین دانشگاههای کشور تحصیل کرده بود. من هم امیدوارم با تحصیل در این دانشگاه بتوانم روزی تبدیل به دکتر هلر شوم».
این توصیف عالی و بسیار هم شخصی است. اگرچه به طرز ماهرانهای از دانشگاه تعریف میکند، ولی این تعریف به صورت چاپلوسی دیده نمیشود.
شماره سه
هر آن چیزی که گمان میکنید هیئت مدیره مایل به شنیدنش هست، را نگویید! حتی اگر بتوانید این کار را هم به خوبی انجام دهید، بازهم کار سختی است و بهترین اتفاقی که میافتد این است که شما هم مثل همه دانشجویان دیگری به نظر میرسید که این کار را کردهاند. به جای استفاده از این روش، چیزی را بگویید که هم واقعی است و هم برای شما مهم است. شگفتانگیزترین زندگی را ندارید؟ اشکالی ندارد، پیش بروید و نترسید، فقط مراقب باشید که مبالغه نکنید. این کار باعث میشود احمق به نظر برسید.
غلط
«خواندن گتسبی بزرگ لحظه مهمی در زندگی من بود که باعث شد درباره عقاید خودم درباره معنای زندگی در آمریکای مدرن تجدیدنظر کنم. با تشکر از اتفاق، حالا میدانم که میخواهم رشته مطالعات آمریکا را دنبال کنم».
درست
« روابط خانواده من با این کشور چندان گره نخورده است. ما با کشتی می فلاور به اینجا نیامدیم و نام خانوادگی خود را در جزیره الیس تکه تکه نکردیم و یا بعد از فرار از چنگ یک دیکتاتور خارجی فرمان عفو نگرفتیم. تنها کاری که کردیم این بود که به مدت یک قرن با خوشی در چهار ایالت سرتاسر غرب میانه مستقر شدیم. جادوی این عمل ساده هنوز درون من وجود دارد و برای همین است که من رشته مطالعات آمریکا را انتخاب کردهام».
شماره چهار
خیلی تلاش نکنید تا باهوش به نظر برسید. درست است که نباید زبان عامیانه به کار بگیرید، اما قرار هم نیست گنگ و مبهم حرف بزنید؛ اجازه بدهید بیوگرافی شما خودش حرف بزند. زیاد واژهها ور نروید، این کار باعث پرت شدن حواس میشود. علاوه بر اینها هیئت مدیره هرسال مجبور است با تعداد زیادی بیوگرافی سروکار داشته باشد و مسلما چندان علاقهای به خواندن بیوگرافی کسالت بار کسی که از کلمات پنج سیلابی استفاده میکند، ندارند.
غلط
«با وجود داشتن یک تربیت نسبتا مینیمال، متوجه شدهام که همچنان برای سختکوشی و صرفهجویی بیشترین اهمیت را قائل هستم».
مگر اینکه یک کنتس از کتابهای دیکنز یا یکی از شخصیتهای کتابهای جین آستین باشید که چنین عباراتی به دردتان بخورد، وگرنه اینجا و برای دانشگاه اصلا جواب نخواهد داد. به این مثال درست و تاثیرگذار نگاه کنید:
درست
«بزرگ شدن در خانوادهای بسیار فقیر به من یاد داد که سختکوشی و صرفهجویی تنها چیزی است که میتواند انسان را سرپا نگاه دارد».
شماره پنج
نشان دهید، نگویید. این کار یکی از مهمترین کارهایی است که می توانید برای برجسته سازی بیوگرافی شخصی خود انجام دهید. بسیاری از افراد جملاتی از این دست را ادا میکنند: «من از این تجربه یک درس ارزشمند آموختم» یا «من درک جدیدی از X پیدا کردم». این نوع بیان اشتباه است. نمایش نکات عینی بسیار تاثیرگذارتر است.
غلط
«من از تجربه خود به عنوان مشاور اردوگاه چیزهای زیادی آموختم».
این جمله در واقع نمیتواند چیزی را در مورد آنچه آموختهاید، بیان کند. در حالی که در صدها بیوگرافی دانشگاهی وجود دارد!
درست
«من به عنوان یک مشاور اردوگاه درک بهتری نسبت به روزگار پیدا کرده، همدلی و ارتباط بیشتری با دیگران برقرار کردم. حالا وقتی میبینم خواهر کوچکترم روز به روز بزرگتر میشود، بهتر میدانم چطور بدون سرزنش یا کنترل کردنش، به او کمک کنم».
پیشنهاد می کنیم مقاله بیش از 100 نوع ایده تولید محتوا و تولید محتوای خوب را بخوانید.
روش سوم: نوشتن بیوگرافی شخصی
شماره یک
هدف خود را از نوشتن بیوگرافی شخصی در نظر بگیرید. آیا برای معرفی خود به مخاطبان خاص مینویسید یا بیوگرافی شما نوعی معرفی عمومی است؟ بیوگرافی که برای صفحه فیسبوک خود مینویسید، با بیوگرافی که برای یک وبسایت مینویسید کاملا متفاوت است.
شماره دو
محدودیت اندازه بیوگرافی شخصی در پلتفرمهای مختلف را بشناسید. بعضی از رسانههای اجتماعی مثل توییتر یا اینستاگرام، بخش بیوگرافی را با تعداد مشخصی از کلمات محدود میکنند. مطمئن شوید که از هر فضایی، ولو اندک، بیشتری استفاده را میبرید.
شماره سه
در نظر بگیرید که می خواهید چه جزئیاتی را در بیوگرافی شخصی خود به اشتراک بگذارید. این اطلاعات بسته به افرادی که به عنوان مخاطب هدف شما هستند، متفاوت خواهند بود. برای یک بیوگرافی کاملا شخصی، میتوانید جزئیاتی مانند سرگرمیها، عقاید شخصی و شعارها را بنویسید. اما برای یک بیوگرافی که چیزی میان حرفهای و شخصی است، باید جزئیات را بسیار هوشمندانه انتخاب کنید که باعث جذب مخاطب شود.
شماره چهار
نام، حرفه و موفقیتهای خود را در بیوگرافیتان بگنجانید. درست مثل مانند یک بیوگرافی حرفهای، بیوگرافی شخصی شما هم باید به مخاطبین ایده روشنی درباره اینکه شما چه کسی هستید و چه میکنید بدهد. این مثال را ببینید:
جوآن اسمیت بافندهای پرشور است که دست بر قضا شرکت تامین کاغذ خود را هم اداره میکند. او بیش از 25 سال است که در این کسب و کار بوده و جوایز زیادی هم برای نوآوری به دست آورده است (هرچند هرگز برای بافندگی جایزهای نگرفته است). او در اوقات فراغت خود، از چشیدن شراب، ویسکی و آبجو لذت میبرد.
شماره پنج
در بیوگرافی شخصی خود از اصطلاحات سنگین استفاده نکنید. این کلمات گاهی آنقدر به کار رفتهاند که معنای خود را از دست دادهاند و گاهی هم آنقدر کلی هستند که نمیتوانند هیچ معنایی را منتقل کنند. هرچیزی را که میخواهید بگویید با نمونههای عینی نشان دهید.
شماره شش
برای نوشتن بیوگرافی شخصی خود از طنز استفاده کنید. بیوگرافی شخصی بهترین مکان برای برقراری ارتباط با مخاطبان از طریق شوخی و طنز است. این کار میتواند یخ میان شما و مخاطبانتان را بشکند.